منابع در کابل میگویند که طالبان از روز چهارشنبه هفته گذشته، دهها زن جوان را از منطقه شهرنو و دشت برچی کابل بازداشت کردهاند. یکی از اعضای خانواده بازداشتشدگان گفت که حدود ۱۰۰ زن از خیابانها، بازار و شفاخانهها بازداشت و به بازداشتگاههای امر به معروف طالبان منتقل شدهاند.
به گفته منابع، اکثر بازداشتشدگان «حجاب اسلامی» را بهطور کامل رعایت کرده بودند.
یکی از زنان خطاب به طالبان میگوید:
«ما را از زندگی، تحصیل و رفتن به مکتب محروم کردید؛ دیگر چه میخواهید؟ از خدا بترسید!»
رویکرد زنستیزانه طالبان بر هیچکس پوشیده نیست. این گروه از همان آغاز بازگشت دوباره به قدرت نشان داد که خصومت ذاتی اش با زنان تغییری نکرده و حتی تلاشی برای پنهان کردن آن نیز نمیکند.
محرومیت میلیونها زن و دختر از کار و آموزش، یکی از نخستین اقدامات طالبان بود که علیرغم واکنشهای شدید در داخل افغانستان و جامعه بینالمللی، با لجاجت، سماجت و سرسختی رژیم به اجرا درآمد.
اما کاملاً واضح بود که این پایان کار نیست. طالبان تلاش میکنند تا ضدیت و خصومت ذاتی خود با زنان را تشدید و تقویت کنند تا زمانی که زنان بهطور کامل از زندگی اجتماعی و حیات سیاسی افغانستان حذف شوند. اقدامی که به نظر میرسد بهطور ناگهانی و یکباره قابل اجرا نبود و به همین دلیل طالبان چهار سال صبر کردند تا فشارها فروکش کند، واکنشها کاهش یابد و افغانستان و جهان به تغییر مناسبات انسانی بر بنیاد حذف تدریجی زنان از حیات جمعی عادت کنند.
این اتفاق اکنون رخ داده است و طالبان بیش از هر زمان دیگری برای اعمال بیپروای سیاستهای زنستیزانه خود احساس امنیت و آزادی میکنند و با نهایت شدت و قدرت این سیاستهای ضد انسانی را به اجرا درمیآورند؛ با بازداشت بیرحمانه دهها زن و دختر، بدون اعلام هرگونه جرمی، در روز روشن و در برابر دیدگان نگران شهروندان پایتخت.
بازتاب این خبر اما بیش از آنچه انتظار میرفت، منفعلانه و کنشپذیرانه بود. حتی کسانی که پیش از این تصور میکردند زنستیزی طالبان در نهایت طومار بقای رژیم را درهم خواهد پیچید و تغییر از درون را کلید خواهد زد، اکنون بهطور کامل ناامید شدهاند، زیرا بازداشت دهها زن و دختر توسط مأموران وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان در قلب کابل هیچ بازتاب قابل توجهی نداشت، هیچ واکنش بزرگی برنیانگیخت و شاید تنها صدایی که شنیده شد، ضجههای زجرآور یکی از زنان خطاب به طالبان بود که گفت: «ما را از زندگی، تحصیل و رفتن به مکتب محروم کردید؛ دیگر چه میخواهید؟ از خدا بترسید!»
طالبان اما نشان دادهاند که از زنان چیزهای بیشتری میخواهند: محو کامل از مناسبات اجتماعی و رسوب بازگشتناپذیر در جامعهای مردانه. آنها نه از خدا میترسند و نه از بندگان خدا، زیرا معتقد اند که خلفای بلافصل خدا در زمین هستند و احکام خداوند را همانگونه که خود برداشت میکنند یا اربابان و کارفرمایان خارجیشان دستور میدهند، اجرا میکنند.
اما این سیاست ضد انسانی و زنستیزانه یک اصل مهم دارد که کمتر به چشم میآید و آن ترسی تحقیرآمیز طالبان از زنان است. آنها بهخوبی میدانند که در حال حاضر هیچ تغییری از درون اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه جنبشهای زنانه و اعتراضات زنان و دختران علیه بیعدالتی، بیداد، ستم و سرکوب که از سوی این رژیم اعمال میشود، از خانه به خیابان کشیده شود.
آنها از آگاهی و شناخت زنان از حقوق انسانی خود هراس دارند. یکی از اصلیترین دلایل حذف کامل زنان از جامعه و محرومیت آنان از حق تحصیل و کار همین است، زیرا طالبان نمیخواهند زنان مستقل باشند، بهعنوان انسان به رسمیت شناخته شوند و از حقوق انسانی خود آگاه شوند.
به نظر میرسد که طالبان بهخوبی از تغییر سبک زندگی، اندیشه و نگاه زنان به جایگاه اجتماعی و انسانیشان آگاهاند. آنها میدانند که اگر زنان در همین نقطه متوقف نشوند، تهدید بزرگی علیه بقای مردسالارانهشان خواهند بود.
درست به همین دلایل است که پس از سلب حقوق تحصیل، آموزش و کار زنان و دختران افغانستان، اکنون نوبت سرکوب خیابانی آنان رسیده است. هیچ زنی نباید با شیوه پوشش و اعلام حضورش در خیابان، ایدئولوژی منحط و مردسالارانه طالبان را به چالش بکشد. و این یکی از بارزترین دلایل طالبان برای بازداشتهای بیرحمانه دهها زن و دختر در شهرنو و دشت برچی است.
آنها کانونهای رشد و حضور مؤثر و بالنده زنان در پایتخت را هدف گرفتهاند تا خبر وحشت زنستیزانه در سراسر شهر منتشر شود و آخرین امیدها، رؤیاها، انگیزهها و ارادهها برای اعتراض در برابر وضع موجود، در ذهن و ضمیر زنان آگاه و مبارز افغانستان یکبار برای همیشه بمیرد.
نرگس اعتماد – جمهور