علیمیثم نظری، رئیس روابط خارجی جبهه مقاومت ملی، مدعی شد که «گزارشهای موثقی» از حضور چین در پایگاه هوایی بگرام وجود دارد. او طالبان را متهم کرد که برخلاف ادعای مخالفت با نیروهای خارجی، ابزاری برای مداخله کشورهای دیگر بوده و از طریق شبکههای تروریستی، نقش نیابتی برای قدرتهای خارجی ایفا کرده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین امریکا، بارها از حضور چین در بگرام سخن گفته است. طالبان پیشتر این موضوع را تکذیب کرده و ذبیحالله مجاهد، سخنگوی آنها، سال گذشته تأکید کرده بود که افغانستان خاک خود را در اختیار هیچ کشوری قرار نمیدهد.
با این حال، گزارشهای اخیر رسانههایی مانند تلگراف حاکی از آن است که چین اداره این پایگاه را برعهده گرفته و مشغول بازسازی آن است.
زلمی خلیلزاد اما این گزارشها را تکذیب کرده است.
موضوع تسلط چین بر پایگاه استراتژیک بگرام را نخستینبار دونالد ترامپ مطرح کرد. او که همواره منتقد نحوه خروج نیروهای امریکایی از افغانستان بوده، یکی از دلایل انتقاد خود را واگذاری پایگاه بگرام به طالبان عنوان میکند و مدعی است که پس از خروج نیروهای امریکایی، نیروهای چینی بر این پایگاه مسلط شدهاند.
با این حال، تاکنون هیچکس ادعای ترامپ مبنی بر تسلط چین بر پایگاه بگرام را جدی نگرفته است. طالبان نیز همواره این ادعا را رد کرده و گفتهاند که خاک افغانستان در اختیار هیچ کشوری قرار نخواهد گرفت. با این حال، اخیراً نشریه انگلیسی تلگراف با استناد به تصاویر ماهوارهای، ادعا کرده است که چینیها در بگرام مستقر شده و در حال بازسازی آن هستند.
این ادعا بار دیگر موضوع کنترل پایگاه بگرام را به کانون تحلیلهای سیاسی-امنیتی بازگردانده و در ادامه نیز جبهه مقاومت ملی مدعی شده که در این زمینه به شواهد موثق دست یافته است؛ ادعایی که از سوی زلمی خلیلزاد، لابیگر طالبان، تکذیب شده است.
با این حال، بسیاری از کارشناسان مسائل امنیتی از همان آغاز به ادعای تسلط چین بر پایگاه بگرام به عنوان یک توطئه تازه برای احیای سلطه امریکا نگاه میکردند.
به باور آنان، ترامپ همچنان رؤیای بازگشت نیروهای امریکایی به پایگاه هوایی بگرام را در سر میپروراند؛ زیرا همانگونه که خود ابراز داشته، از پایگاه بگرام تا سایتهای هستهای چین تنها یک ساعت فاصله است. بنابراین، او برای تعبیر و تحقق این رؤیا، نیاز به بستر و بهانه کافی دارد؛ چیزی که ادعای تسلط چین بر خاکریز سابق نیروهای امریکایی میتواند آن را تأمین کند.
از جانب دیگر، طرح و تأیید ادعای ترامپ مبنی بر حضور نیروهای چینی در پایگاه بگرام از سوی جبهه مقاومت ملی که با رژیم طالبان مبارزه نظامی میکند نیز پیش از آنکه مبتنی بر ارزیابیهای اطلاعاتی و تصاویر ماهوارهای باشد، میتواند تحت تأثیر منافع سیاسی و اهداف امنیتی، به منظور جلب توجه و حمایت قدرتهای غربی از این جبهه و برانگیختن نگرانی آنان نسبت به حاکمیت طالبان بر افغانستان و پیامدهای آن صورت گرفته باشد.
همچنین، موضعگیری زلمی خلیلزاد، بهعنوان چهرهای منفور که رسماً برای طالبان لابیگری میکند و بهطور مذبوحانهای در تلاش است تا رابطه طالبان با غرب را ترمیم کند نیز اهمیت چندانی ندارد؛ زیرا او تنها یک هدف دارد و آن، تبلیغ و تبیین مواضع طالبان و کاهش چالشهای این رژیم با جامعه جهانی، بهویژه قدرتهای غربی است.
با توجه به این ارزیابیها، حتی اگر ادعای تسلط چین بر پایگاه راهبردی بگرام در شمال کابل کاملاً بیاساس باشد، طراحان این ادعا بدون شک هدف مهمتری دارند و این همان چیزی است که احتمال وجود یک توطئه بزرگ در پشت پرده را تقویت میکند.
این توطئه میتواند برنامه امریکاییها برای بازگشت به بگرام و احیای تسلط اشغالگرانه خود بر این پایگاه راهبردی و استراتژیک باشد و نیز در مقیاسی کوچکتر، اهرم فشاری علیه رژیم طالبان و جلب توجه جامعه جهانی به خطرات و تهدیدهای ناشی از حاکمیت این رژیم برای صلح و امنیت جهانی و منطقهای.
آنچه در این میان اهمیت دارد، این است که با توجه به وضعیت حاکم بر افغانستان، بگرام در حال حاضر به آزمونگاهی دشوار برای تثبیت ادعای بزرگ طالبان مبنی بر کسب «استقلال» افغانستان از تمام قدرتهای شرقی و غربی تبدیل شده است. اگر طالبان در نهایت توانستند کنترل کامل خود بر پایگاه بگرام را اعمال کنند و اجازه ندهند که طرحهای توطئهآمیز چین یا امریکا و متحدان محلی آنها برای تسلط بر این پایگاه عملیاتی شود، بگرام میتواند به نماد استقلال افغانستان تحت سلطه طالبان از شرق و غرب تبدیل شود—چیزی که بهنظر نمیرسد بهسادگی قابل دستیابی باشد.
عبدالمتین فرهمند - جمهور