۰

بدخشان؛ جنگ ترور و تریاک

جمعه ۶ سرطان ۱۴۰۴ ساعت ۲۱:۵۳
بروز دوبارهٔ این بحران نشان می‌دهد که آتش خشم مردم بدخشان خاموش نمی‌شود و در عین حال، خشونت رژیم طالبان نیز پایان نمی‌پذیرد. این بدان معناست که تنشی که بر سر تریاک و ترور آغاز شده، ریشه‌های عمیق‌تری دارد که مردم بدخشان را به تقابل‌های گسترده‌تر برمی‌انگیزد.
بدخشان؛ جنگ ترور و تریاک
تقابل مردم با طالبان در ولسوالی خاش بدخشان وارد مرحله‌ای تازه شده و خشم عمومی علیه سیاست‌های سرکوب‌گرانهٔ این گروه به اوج خود رسیده است.
 
به گفتهٔ منابع محلی، باشندگان ولسوالی‌های مختلف بدخشان به خاش سرازیر شده‌اند تا علیه سیاست‌های تبعیض‌آمیز طالبان، به‌ویژه در زمینهٔ کشت مواد مخدر، دست به اعتراض بزنند.
 
معترضان می‌گویند طالبان کشت مواد مخدر را در ولایات جنوبی آزاد گذاشته‌اند، اما در شمال نه‌تنها مزارع مردم را تخریب می‌کنند، بلکه تنها روزنهٔ معیشتی خانواده‌ها را نیز بسته‌اند.
 
در واکنش به این اعتراضات، طالبان برای سرکوب شدید، بیش از ۷۰ موتر نظامی را از ولسوالی جرم به خاش اعزام کرده‌اند.
 
بروز دوبارهٔ این بحران نشان می‌دهد که آتش خشم مردم بدخشان خاموش نمی‌شود و در عین حال، خشونت رژیم طالبان نیز پایان نمی‌پذیرد. این بدان معناست که تنشی که بر سر تریاک و ترور آغاز شده، ریشه‌های عمیق‌تری دارد که مردم بدخشان را به تقابل‌های گسترده‌تر برمی‌انگیزد و چه‌بسا آتش این خشم و خشونت به سایر ولایت‌های مستعد اعتراض علیه مظالم و سرکوب‌های رژیم طالبان توسعه خواهد یافت.
 
همان‌گونه که در بالا اشاره شد، اعتراض مردم خاش علیه رژیم طالبان به دلیل رویکرد قومی این رژیم در مبارزه با کشتزارهای تریاک است. این می‌تواند ناشی از تحریک باندهای تبهکار و گروه‌های مافیایی باشد که منافع هنگفت‌ خود را در کارزار طالبان علیه تریاک در بدخشان از دست می‌دهند و سیطرهٔ دیرپای‌شان بر منابع اقتصادی این ولایت در حال از دست رفتن است.
 
بدخشان از دیرباز کانون فعالیت‌های گستردهٔ باندهای پیچیدهٔ مافیایی و گروه‌های قدرتمند غیرقانونی بوده است که با تکیه بر ملیشه‌های محلی و فرماندهان خودکامهٔ مرکزگریز، توانسته اند یک شبه‌دولت را در این ولایت ایجاد کرده و در برابر هرگونه نظم قانونی تحمیل‌شده از سوی دولت مرکزی مقاومت کنند.
 
اما آنچه امروز در خاش جریان دارد و پیش از این در سایر ولسوالی‌های بدخشان نیز تجربه شده بود، فراتر از تقابل فرماندهان مرکزگریز و ملیشه‌های محلی با اعمال قدرت رژیم طالبان است. موضوع مهمی که این تفاوت را آشکار می‌کند، مشارکت گستردهٔ مردم بدخشان در کارزار اعتراضی علیه اقدامات و محدودیت‌های طالبان پشتون‌تبار علیه ساکنان بومی این مناطق است؛ چیزی که هم در شعارها و هم در ترکیب معترضان به‌وضوح مشاهده می‌شود و به نظر می‌رسد که همین واقعیت، رهبران و مقامات طالبان را در اعمال خشونت عریان علیه معترضان محلی با محدودیت‌های گسترده روبه‌رو کرده و در مقابل به معترضان نیز جرأت و جسارت استمرار اعتراض و طرح بی‌پروای خواسته‌های مشروع خود را اعطا کرده است.
 
این‌که طالبان علی‌رغم فراخواندن حجم انبوهی از نیروهای سرکوب از سایر ولسوالی‌های بدخشان و حتی اعزام ملیشه‌های وفادار به خود از ولایت‌های هم‌جوار به این ولسوالی، تاکنون نتوانسته‌اند از عهدهٔ مهار اعتراضات خاش برآیند، خود حاکی از آن است که جنگ ترور و تریاک ابعاد و گستره‌ای متفاوت پیدا کرده و دشوارتر، پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر شده است.
 
مطالبات معترضان هم در گذشته و هم در حال حاضر نشان می‌دهد که تقابل ساکنان محلی با طالبان مهاجم بر سر تخریب مزارع و کشتزارهای تریاک، بهانه‌ای بیش نیست؛ زیرا خشم و نفرت مردم بدخشان نسبت به طالبان غیر بومی و سیطرهٔ غیرقانونی آن‌ها بر سرنوشت بدخشانی‌ها، فراتر از مبارزهٔ طالبان با مزارع تریاک حتی با انگیزه‌های قومی و نژادی است.
 
به عبارت دیگر، حتی اگر مسئلهٔ تریاک حل شود و طالبان ماشین سرکوب خود را در خاش و سایر ولسوالی‌های این ولایت متوقف کنند، اعتراضات جاری از جایی دیگر و به بهانه‌ای دیگر سر برخواهد آورد و حاکمیت نامشروع طالبان را به چالش خواهد کشید.
 
درست به همین دلایل است که بدخشان از آغاز حاکمیت دوبارهٔ طالبان بر افغانستان، همچنان کانون بحران‌های پنهان باقی‌مانده است؛ بحران‌هایی که در مقاطع گوناگون و به بهانه‌های مختلف همچون آتش زیر خاکستر شعله‌ور شده و به چالشی پایدار علیه سیطرهٔ یک‌جانبه، قومی و غیرقانونی طالبان تبدیل شده است.
 
مسئلهٔ مهم دیگری که به تنش در بدخشان دامن می‌زند و بستر و زمینهٔ لازم برای بروز این تنش‌ها در زمان‌های گوناگون را فراهم می‌سازد، ناتوانی طالبان در حل ریشه‌ای بحران است؛ زیرا آن‌ها هنوز نمی‌خواهند بپذیرند که بدخشان، به‌جز باندهای مافیایی و گروه‌های تبهکار که از اقتصاد محلی تغذیه می‌کنند، پایگاه مقاومت ضد طالبانی و خاستگاه فرماندهان نامداری است که علیه حاکمیت خودکامهٔ قومی طالبان و اسلاف آن‌ها ایستاده، مبارزه کرده و قربانی داده‌اند.
 
در حال حاضر نیز، انتصاب چند تروریست بدنام بدخشانی در رأس دستگاه‌های سرکوب طالبان به منظور مهار اعتراضات محلی و خیزش‌های عدالت‌طلبانهٔ ساکنان بدخشان و سایر ولایات افغانستان، هرگز نمی‌تواند مبارزات تاریخی مردم بدخشان برای تحقق عدالت و استقرار یک دولت ملی مبتنی بر ارادهٔ آزاد تمام اقوام و اقشار سیاسی، اجتماعی، قومی و مذهبی کشور را متوقف کند.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین