وزارت خارجه امارات متحده عربی، عبدالرحمان فدا، دیپلمات طالبان را بهعنوان سرکنسول افغانستان در دبی پذیرفته است. وزارت خارجه امارات در بیانیهای دستکم سه بار از این دیپلمات طالبان با عنوان «نماینده جمهوری افغانستان» یاد کرده است.
وزارت خارجه امارات اعلام کرد که شیخ مکتوم بن بطی آل مکتوم، مدیر این وزارتخانه در دبی، طی دیداری با نماینده طالبان در این کشور، اعتبارنامه او را دریافت کرده است.
در این اعلامیه آمده است: «شیخ مکتوم در انجام وظایف جدید سرکنسول آرزوی موفقیت کرد و بر استحکام روابط دوجانبه میان امارات متحده عربی و جمهوری افغانستان در زمینههای سیاسی، اقتصادی، تجاری و سرمایهگذاری تأکید کرد.»
روابط طالبان و امارات پیچیده و طولانی است. در دوره اول حاکمیت طالبان، امارات یکی از سه کشوری بود که رژیم طالبان را به رسمیت شناخته بود.
امارات، از سوی دیگر، به دلیل تابعیت مادر سراجالدین حقانی، روابط پیچیدهای با این شبکه دارد و از حامیان سیاسی، مالی و لجستیکی آن محسوب میشود.
سراجالدین حقانی نیز پس از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان بارها به امارات متحده عربی سفر کرده و به این ترتیب نشان داده است که در رقابتهای منطقهای، نماینده امارات در ساختار سیاسی رژیم طالبان محسوب میشود. او همچنین از حمایت ابوظبی در اختلافات داخلی خود با حلقه قندهار—که گفته میشود به قطر نزدیک است—برخوردار است.
با اینحال، حاکمان امارات در دوره دوم حاکمیت طالبان کاملاً محتاطانه و حسابشده عمل کردهاند. آنها هنوز هم، مانند سایر کشورهای جهان، رژیم طالبان را به رسمیت نشناختهاند و حتی روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با این رژیم دیرتر از سایر بازیگران منطقهای آغاز کردهاند.
به باور ناظران، این مسئله نشان میدهد که موانع عمدهای در پشت پرده توسعه روابط طالبان و امارات متحده عربی وجود دارد. یکی از این موانع احتمالاً نقشآفرینی قندهار در سیاستگذاریهای استراتژیک طالبان و قدرت محدود سراجالدین حقانی و طالبان همسو با او است.
به عبارت دیگر، در حال حاضر، حاکمیت طالبان در کنترل حلقه قندهار قرار دارد که به نظر میرسد مورد حمایت قوی قطریها است. وزیر خارجه و نخستوزیر قطر تنها مقام خارجی بوده که تاکنون توانسته بهطور مستقیم با رهبر مخفی طالبان در قندهار دیدار کند—دیداری که نشان میدهد روابط قطر با حلقه قندهار تا چه اندازه عمیق و قدرتمند است.
در مقابل، طالبان همسو با امارات متحده عربی، علیرغم تصاحب شماری از گلوگاههای قدرت در کابل، در نتیجه تبانی پنهانی اشرف غنی با شبکه حقانی، روزبهروز ضعیفتر شده و در رقابتهای داخلی و اختلافات درونسازمانی طالبان مغلوب اراده قندهار شدهاند.
از سوی دیگر، طالبان در دوره دوم حاکمیت خود از طریق نقشآفرینی قطریها به قدرت بازگشتند—و این موضوع مطلوب کشورهایی مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی نبود. این دو کشور بهطور سنتی قطر را رقیب منطقهای خود میدانند و نفوذ قطریها در افغانستان را تهدیدی علیه منافع راهبردی خود تلقی میکنند.
بنابراین، عوامل داخلی و خارجی متعددی تاکنون مانع احیای روابط سنتی میان امارات متحده عربی و رژیم طالبان شده است و این کشور حوزه خلیج فارس را در حاشیه رقابتهای ژئوپلیتیک افغانستان قرار داده است.
با اینحال، اماراتیها هرگز نسبت به معادلات افغانستان بیتفاوت نبودهاند و آن را بهطور کامل به قطر واگذار نکردهاند. سفرهای متعدد سراجالدین حقانی و عبدالحق وثیق به امارات و احیای آرام روابط دیپلماتیک میان دوطرف نشان میدهد که امارات در حال توسعه روابط و احیای نفوذ خود در افغانستان است.
اما دیگر نمیتوان انتظار داشت که امارات مانند دوره اول حاکمیت طالبان، تصمیمی بیپروا برای شناسایی رسمی رژیم طالبان اتخاذ کند؛ زیرا از یکسو، این اقدام هزینههای سیاسی امارات را در رسمیتبخشیدن به یک رژیم نامشروع افزایش میدهد، و از سوی دیگر، ممکن است منافع اصلی این اقدام به قطر و حلقه قندهار برسد، نه متحدان سنتی امارات در ساختار طالبان—بهویژه شبکه حقانی، که عملاً در جنگ با هبتالله آخوندزاده در حال از دست دادن حوزههای نفوذ خود است.
دقیقاً به همین دلیل است که به نظر میرسد، علیرغم پذیرش دیپلمات طالبان توسط حاکم دبی، وزارت خارجه امارات متحده عربی در بیانیه خود چندینبار از اصطلاح «جمهوری افغانستان» استفاده کرده است تا این تصور به وجود نیاید که امارات در مسیر شناسایی رسمی رژیم طالبان گام برداشته است؛ و مانند دوره اول حاکمیت طالبان، یکی از معدود کشورهایی خواهد بود که سیطره طالبان بر افغانستان را به رسمیت خواهد شناخت.
محمدرضا امینی - جمهور