۰

بدخشان، کابوس جدید طالبان

سید حسین حسینی
چهارشنبه ۷ جوزا ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۲۸
بدخشان، کابوس جدید طالبان
​ولایت بدخشان، این سرزمین کوهستانی و غرق در تاریخ، بار دیگر به کانون ناآرامی‌های نفس‌گیر در افغانستان تبدیل شده است. منابع طبیعی غنی، تنوع قومی و پیشینه‌ای از مقاومت، این ولایت را به یکی از حساس‌ترین مناطق کشور بدل کرده است. از زمان تسلط دوباره طالبان در سال ۲۰۲۱، بدخشان شاهد موجی از اعتراضات و درگیری‌هایی بوده که ریشه در سیاست‌های سرکوبگرانه و ناکارآمد این گروه دارد. سرکوب خونین اعتراضات مردمی بر سر تخریب مزارع خشخاش، تنها نمونه‌ای از ناتوانی طالبان در اداره این ولایت و شاید کل کشور است. 
 
این رویدادها نه‌تنها خشم مردم را برانگیخته، بلکه پرسش‌هایی جدی درباره آینده حاکمیت طالبان مطرح کرده است. آیا بدخشان به کابوس جدید طالبان بدل خواهد شد؟ 
 
بدخشان از دیرباز یکی از ولایات کلیدی افغانستان بوده است. هم‌مرزی با تاجیکستان، منابع معدنی مانند لاجورد و طلا و بافت قومی عمدتاً تاجیک، این ولایت را به مرکزی برای مقاومت در برابر سلطه‌گری تبدیل کرده است. در دوران جهاد علیه شوروی، بدخشان پایگاهی برای مجاهدین، به‌ویژه حزب جمعیت اسلامی به رهبری برهان‌الدین ربانی بود که نقش مهمی در سازمان‌دهی مقاومت علیه نیروهای شوروی و دولت کمونیستی وقت ایفا کرد. این پیشینه، روحیه‌ای مقاومتی در مردم این ولایت به جا گذاشته که با بازگشت طالبان در سال ۲۰۲۱ بار دیگر خود را نشان داد. 
 
از همان آغاز، سیاست‌های سخت‌گیرانه طالبان، از جمله تخریب مزارع خشخاش که منبع اصلی معیشت بسیاری از کشاورزان بود، خشم مردم را برانگیخت. اعتراضات در ولسوالی‌های درایم و ارگو به دلیل این سیاست‌ها به خشونت کشیده شد و دست‌کم دو نفر کشته و چندین نفر زخمی شدند. این رویدادها نشان داد که طالبان نه‌تنها درک درستی از نیازهای مردم ندارند، بلکه با رویکردی خشن و یک‌جانبه، به تشدید بحران‌ها دامن می‌زنند.
 
درگیری‌های اخیر در بدخشان، به‌ویژه در ولسوالی شهدا، پرده دیگری از ناکارآمدی طالبان را کنار زده است. در تاریخ ۲۶ می، مولوی زیدالله، فردی که منابع محلی هویت و وابستگی او را متفاوت گزارش کرده‌اند، در درگیری مسلحانه کشته شد. برخی منابع او را فرمانده طالبان معرفی کرده‌اند، در حالی که دیگران او را مخالف طالبان یا فردی بدون وابستگی به این گروه توصیف می‌کنند. احسان‌الله کامگار، سخنگوی قوماندانی امنیه طالبان، ادعا کرد که زیدالله عضو داعش بود و از ایران بازگشته بود، اما منابع محلی این ادعا را رد کرده و می‌گویند او و همسرش در حمله طالبان به خانه‌شان کشته شدند. گزارش‌ها از کشته شدن همسر و فرزند زیدالله در این درگیری حکایت دارند، امری که نگرانی‌ها درباره تلفات غیرنظامیان را تشدید کرده است. 
 
ماهیت درگیری‌ها در بدخشان عمدتاً به تخریب مزارع خشخاش توسط طالبان بازمی‌گردد. نیروهای گروه طالبان برای جلوگیری از کشت و زرع تریاک، به منظور نابودی مزارع کوکنار وارد ولسوالی جرم، قریه فرغامنج می‌شوند. این اقدام برای سومین روز متوالی در این قریه به درگیری منجر شد. معترضان که تلاش داشتند جسد یکی از کشته‌شدگان، به نام کریم‌الله، را در راهپیمایی اعتراضی حمل کنند، با تیراندازی و سرکوب نیروهای طالبان مواجه شدند.
 
این درگیری‌ها تنها به مسائل خارجی محدود نمی‌شود. در فبروری ۲۰۲۵، ولی‌الله ابوبکر، یکی از فرماندهان طالبان، در درگیری با نیروهای مولوی محبوب در بدخشان کشته شد. این درگیری که ظاهراً بر سر اتهامات بی‌معنی مانند "بی‌نمازی" آغاز شد، از شکاف‌های عمیق داخلی در میان طالبان پرده برداشت. گزارش‌هایی از تنش میان طالبان ازبیک‌تبار و شبکه حقانی در ولایات شمالی، از جمله بدخشان، حکایت دارند. این اختلافات نشان می‌دهد که طالبان، حتی در میان خود، از انسجام لازم برای اداره کشور برخوردار نیستند.
 
این رویدادها پیامدهای عمیقی برای آینده طالبان دارند. نخست، نارضایتی گسترده مردم از سیاست‌های این گروه، به‌ویژه تخریب مزارع خشخاش بدون ارائه جایگزین اقتصادی، به گسترش اعتراضات و حتی حمایت از گروه‌های مقاومت مانند جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود منجر شده است. دوم، تنش‌های داخلی میان طالبان، از جمله اختلافات قومی و جناحی، توانایی این گروه را برای کنترل مناطق دورافتاده‌ای مانند بدخشان به شدت تضعیف کرده است. سوم، خشونت علیه غیرنظامیان، از جمله شلاق زدن در ملأعام و تیراندازی به معترضان، طالبان را به حکومتی منفور و فاقد مشروعیت تبدیل کرده است.
 
واکنش‌ها به این درگیری‌ها نیز جالب توجه است. فوزیه کوفی، فعال حقوق زنان و نماینده پیشین پارلمان، در ۲۷ می ۲۰۲۵ در شبکه X نوشت: «در حال حاضر، زمین، اقلیم، چراگاه‌ها، معادن، و حتی نفس کشیدن مردم بدخشان توسط حاکمان غیر بدخشانی اداره، کنترول و مورد استفاده قرار می‌گیرند. این وضعیت برای یک بدخشانی با عزت و دارای اندیشه، قابل پذیرش نیست.»

جنرال جلال‌الدین یفتلی، فرمانده پیشین قول اردوی ۲۰۳ تندر، نیز در پیامی از مردم بدخشان خواست تا «در برابر سلطه‌جویی طالبان، با اراده‌ای استوار ایستادگی کنند» و بر روحیه مقاومت تأکید کرد. داوود ناجی، رئیس کمیته سیاسی جبهه آزادی افغانستان، نیز اظهار داشت: «قصه‌ی طالبان بدخشان به یک طرف، اما مسئله در بدخشان فقط جدال داخل طالبانی نیست؛ بلکه این گروه با مردم عادی جدال دارند.»
 
تحلیل این رویدادها نشان می‌دهد که طالبان در گردابی از ناکارآمدی گرفتار شده‌اند. به جای حل مشکلات از طریق گفت‌وگو یا ارائه راهکارهای اقتصادی، این گروه به خشونت و سرکوب متوسل شده است، رویکردی که نه‌تنها بحران را حل نمی‌کند، بلکه به گسترش ناامنی منجر شده است. 
 
بدخشان، با پیشینه‌ای از مقاومت، به نمادی از خشم مردم علیه طالبان تبدیل شده است. این ولایت نشان می‌دهد که سیاست‌های سرکوبگرانه طالبان، از تخریب مزارع کوکنار تا کشتار غیرنظامیان، نه‌تنها نمی‌تواند ثبات را به ارمغان آورد، بلکه به گسترش مقاومت و بی‌ثباتی دامن می‌زند. 
 
بدخشان، با مردمی که سال‌ها در برابر ستم ایستادگی کرده‌اند، به کابوس جدید طالبان بدل شده است. این درگیری‌ها گواهی بر ناتوانی طالبان در اداره کشور و نادیده گرفتن نیازهای مردم است. حکومتی که با شلاق و تیراندازی به استقبال اعتراضات می‌رود، نمی‌تواند آینده‌ای پایدار برای افغانستان رقم بزند. 
 
بدخشان، با تاریخ پر از مقاومتش، می‌تواند الهام‌بخش مبارزه‌ای گسترده‌تر علیه استبداد باشد. تنها با پایان یافتن سلطه طالبان و استقرار حکومتی مبتنی بر عدالت و حقوق بشر، می‌توان امیدی به صلح و ثبات در افغانستان داشت.

سید حسین حسینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین