افغانستانی ترسناکتر از گورستان
محمدامیر توسلی، خلبان پیشین افغانستان، اخیراً پس از دریافت برگه خروج در مشهد ایران به زندگی خود پایان داد.
حمیدرضا کافینیا، رئیس آتشنشانی مشهد، تأیید کرد که یک مرد ۴۰ ساله روز یکشنبه ۲۸ ثور بر اثر خودسوزی در گلشهر مشهد جان باخته است.
محمدامیر توسلی برای تمدید کارت اقامت خود به اداره کفالت مراجعه کرده بود؛ اما مقامات جمهوری اسلامی کارت اقامت او را تمدید نکردند.
او پس از آنکه از تمدید کارت اقامت خود در ایران ناامید شد و برگه خروج دریافت کرد، به زندگی خود پایان داد.
مرگ فجیع این پناهجوی افغان در ایران، اگرچه بسیاری از توجهات و واکنشها را به سیاستهای مهاجرتی بحثبرانگیز این کشور در قبال مهاجرین افغانستانی معطوف کرد، و این یکی از واقعیتهای تلخ و تراژیک کنونی محسوب میشود، اما این سؤال مهم را نیز نباید نادیده گرفت که چرا باید یک شهروند افغانستان به اندازهای از کشور خود گریزان باشد که حتی مرگ را نسبت به بازگشت به وطن ترجیح دهد؟
در این شکی نیست که در نهایت این تصمیم اداره اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله ایران بود که امیرمحمد توسلی را وادار به خودکشی به طرز فجیع و هولناک کرد، اما ریشههای این رویداد بسیار عمیقتر از آن چیزی است که در رسانهها بازتاب پیدا میکند یا در فضای مجازی مورد توجه قرار میگیرد.
صرفنظر از ملاحظات اخلاقی و حتی دستورات دینی، در شرایط امروز و بر اساس سیاستهای منفعتمحور ملی، هیچکس نمیتواند دولتهای میزبان را از اعمال سیاستهای سختگیرانه خود علیه مهاجران بازدارد یا آنان را در قبال پیامدهای این سیاستها مسئول بشناسد، اما بدون هیچ تردیدی، همه کسانی که زمینهساز مهاجرت انبوه و آوارگی مستمر مردم افغانستان و تبدیل کشور به یک جهنم واقعی شدهاند، در قبال این وضعیت مقصر هستند و باید مواخذه و محاکمه شوند.
هیچ چیزی نمیتواند مسئولیت همه کسانی را که در مرگ فاجعهبار این مهاجر افغانستانی نقش و سهم داشتند توجیه کند. این موضوعی است که همه کسانی که در نهایت موجب شدند تا محمدامیر توسلی به این تصمیم مرگبار برسد و به زندگی خود به طرز فجیع و هولناک پایان دهد، روزی باید در برابر دادگاه عدالت الهی پاسخگو باشند.
در این میان، اما واقعیتی که کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که چرا افغانستان دیگر نمیتواند برای بسیاری از مردم و شهروندانش یک مکان امن برای زندگی باشد؟
به عبارت دیگر، چرا میلیونها نفر از مردم افغانستان حاضرند در شرایط حقارتبار و رقتانگیز در کشورهای همسایه، منطقه و جهان زندگی کنند و سالها در پشت مرزهای کشورها برای مهاجرت و پناهندگی انتظار بکشند، اما حاضر نیستند حتی لحظهای به کشورشان بازگردند و از این بازگشت، احساس سعادت و خوشبختی کنند؟
چرا باید مهاجران افغان حاضر باشند به گورستان بروند، اما به افغانستان بازنگردند؟
این پرسشها صرفاً معطوف به طالبان و شیوه حکمرانی ستمگرانه و ضدانسانی آنان نیست، بلکه همه کسانی که در طول چند دهه گذشته موجب مهاجرتهای انبوه و میلیونی مردم افغانستان شدهاند مخاطب این پرسشها هستند و باید به آن پاسخ دهند.
بنابراین، هم کسانی که در قبال مرگ فجیع امیرمحمد توسلی سکوت کردند، و هم کسانی که بیانیه صادر کردند و همدردی خود را ابراز داشتند و از سیاستهای مهاجرتی ایران در قبال مهاجران افغانستانی انتقاد کردند، در برابر پایان دردناک زندگی او مسئول هستند و باید محاکمه و مواخذه شوند.
واقعیت دردناکتر این است که امیرمحمد توسلی تنها کسی نیست که خشن ترین شیوه مرگ را بر بازگشت به افغانستان و زندگی در داخل کشور ترجیح داده و به طرز فجیعی به زندگی خود پایان بخشیده است. پیش از این نیز رویدادهای مشابه در سایر کشورها رخ داده، و در حال حاضر میلیونها نفر در افغانستان و پاکستان در شرایط مشابه امیرمحمد توسلی به سر میبرند. در حالی که سیاستهای مهاجرتی کشورهای همسایه هر لحظه امکان اخراج آنان را تشدید میکند، آنان نسبت به پیامدهای ترسناک بازگشت به افغانستان و چشمانداز مبهم خود و فرزندان خویش نگران و ناامید هستند.
این حاصل دهها سال جنایت، خیانت، خونریزی، خشونت، جنگ، جنون، جهل و جاهطلبی است؛ چیزی که در نهایت منجر به ظهور طالبان و سلطه ستمگرانه آنان بر سرنوشت مردم افغانستان شده، و این کشور را که میتوانست وطنی امن و ایدهآل برای شهروندانش باشد، به یک کابوس جهنمی برای ساکنان و مهاجرانش تبدیل کرده است؛ بهگونهای که میلیونها مهاجر افغان در سراسر جهان زندگی در فقر و ذلت و حقارت و محرومیت را تحمل میکنند، اما حاضر به بازگشت به وطنی نیستند که طالبان بر آن حاکم هستند و هیچ روزنه امیدی برای بهبود وضعیت وجود ندارد.
نرگس اعتماد - جمهور