موج اخراج مهاجران افغان از پاکستان، که از اواخر سال ۲۰۲۳ آغاز شده، به یکی از تلخترین فصلهای زندگی میلیونها هموطن ما تبدیل شده است. این مهاجران، که به امید پناه و زندگی بهتر به کشوری پناه برده بودند که خود با چالشهای بیشمار دستوپنجه نرم میکند، اکنون مجبور به بازگشت به سرزمینیاند که زیر سایه حاکمیت طالبان، جز ناامیدی، فقر و محدودیت چیزی برای عرضه ندارد.
در حالی که پاکستان، با وجود مشکلاتش، برای بسیاری از افغانها گزینهای امنتر از وطن بود، سیاست اخراج اجباری این کشور، صدها هزار نفر را به سوی آیندهای تاریک سوق داده است. طالبان، که با شعارهای توخالی از مدیریت بحران سخن میگویند، نه تنها در حمایت از عودتکنندگان ناکام ماندهاند، بلکه با سیاستهای سرکوبگرانه خود، این بحران انسانی را عمیقتر کردهاند.
این نوشته، داستان درد و رنج مهاجرانی را روایت میکند که از یک سو از پاکستان رانده شدهاند و از سوی دیگر، در افغانستان از سر ناچاری ماندهاند.
دهههاست که پاكستان میزبان میلیونها مهاجر افغان بوده است. از زمان تهاجم شوروی در دهه ۱۹۷۰ تا سقوط دولت پیشین در آگست ۲۰۲۱، میلیونها افغان به دلیل جنگ، ناامنی و فقر به این کشور همسایه پناه بردهاند. پس از تسلط دوباره طالبان، موج جدیدی از مهاجرت شکل گرفت. فعالان مدنی، روزنامهنگاران، زنان و خانوادههایی که از محدودیتهای سختگیرانه طالبان، بهویژه ممنوعیت تحصیل و کار برای زنان، در امان نبودند، به پاكستان گریختند.
بر اساس گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، حدود ۳.۷ میلیون افغان در پاکستان زندگی میکنند که بیش از ۱.۷ میلیون نفر از آنها فاقد مدارک قانونیاند. اما از سال ۲۰۲۳، دولت پاكستان، به بهانههای امنیتی و فشارهای اقتصادی داخلی، سیاست اخراج گسترده این مهاجران را آغاز کرد. این تصمیم، که با انتقادهای گسترده بینالمللی مواجه شده، زندگی صدها هزار نفر را به ورطه نابودی کشانده است.
تا اکنون، بیش از یک میلیون افغان از پاكستان اخراج شدهاند و مقامات این کشور اعلام کردهاند که در سال ۲۰۲۵، احتمالاً ۶۰۰ هزار نفر دیگر نیز به افغانستان بازگردانده خواهند شد. این اخراجها اغلب با خشونت، بازداشتهای خودسرانه و مصادره اموال همراه بوده است. بسیاری از این مهاجران، که سالها در پاکستان زندگی کرده و حتی فرزندانشان در آنجا متولد شدهاند، حالا با دست خالی به سرزمینی بازمیگردند که هیچ زیرساختی برای پذیرش آنها ندارد. سعدیه، دختری که برای ادامه تحصیل از ممنوعیتهای طالبان به پیشاور گریخته بود، به بیبیسی گفت: «اگر مجبور به بازگشت شویم، دیگر نمیتوانم درس بخوانم. در افغانستان هیچ امیدی برایم نمانده است.»
این کلمات، فریاد خاموش هزاران نفری است که بین دو گزینه نامطلوب گرفتار شدهاند: زیستن در حاشیههای پاکستان یا بازگشت به جهنمی که طالبان ساختهاند.
بازگشت این حجم عظیم از مهاجران، افغانستان را که همین حالا هم با بحرانهای چندوجهی دستوپنجه نرم میکند، در تنگنای بیشتری قرار داده است. بر اساس گزارش بانک جهانی، اقتصاد افغانستان پس از تسلط طالبان عملاً فروپاشیده و نرخ بیکاری بیش از دو برابر شده است. بیش از ۲۳ میلیون نفر، یعنی نیمی از جمعیت کشور، به کمکهای بشردوستانه وابستهاند و ناامنی غذایی زندگی میلیونها نفر را تهدید میکند. عودتکنندگان، که اغلب بدون سرپناه، غذا یا درآمد پایدار به کشور بازمیگردند، با واقعیتهای تلخی مواجهاند. عبدالقیوم، نجاری که یک سال پیش از پیشاور به کابل بازگشته، به رادیو آزادی گفت: «وعدههای کمک شنیدیم، اما هیچ چیز عملی نشد. من مهارت دارم، اما نه ابزار کار دارم و نه امیدی به آینده.» این داستان، تنها یکی از هزاران روایت مشابه است که نشان میدهد طالبان هیچ برنامهای برای مدیریت این بحران ندارند.
طالبان، که ادعای تشکیل کمیسیونی برای رسیدگی به امور عودتکنندگان را دارند، در عمل هیچ گام مؤثری برنداشتهاند. کمپهای موقت در ننگرهار و دیگر مناطق، فاقد امکانات اولیهاند و نمیتوانند پاسخگوی نیازهای اساسی باشند. سیاستهای این گروه، بهویژه ممنوعیت تحصیل و کار برای زنان، فرصت بازسازی زندگی را برای بسیاری از عودتکنندگان، بهخصوص زنان سرپرست خانوار، از بین برده است.
گزارش دیدهبان حقوق بشر نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد جمعیت افغانستان با ناامنی غذایی مواجهاند و بازگشت مهاجران این بحران را به مراتب وخیمتر کرده است. طالبان، به جای سرمایهگذاری در زیرساختها و ایجاد فرصتهای شغلی، منابع خود را صرف تحکیم قدرت و سرکوب مخالفان کردهاند. این ناکارآمدی، نه تنها ریشه در نبود ظرفیت دارد، بلکه نتیجه اولویتهای غلط و سیاستهای ضد انسانی این گروه است که مردم را در تنگنا قرار داده است.
جامعه بینالمللی نیز نسبت به این بحران بیتفاوت نمانده است. کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان بارها از پاکستان خواسته که اخراجهای اجباری را متوقف کند، زیرا این اقدام نقض اصل «عدم بازگرداندن» در قوانین بینالمللی است که کشورها را از بازگرداندن افراد به مکانهای ناامن منع میکند.
دیدهبان حقوق بشر نیز این اخراجها را «غیرانسانی» خوانده و از افزایش خشونت علیه مهاجران انتقاد کرده است. گروه بینالمللی بحران، این سیاست را ابزاری برای فشار سیاسی پاکستان بر طالبان تحلیل کرده و هشدار داده که این اقدام میتواند نفرت عمومی علیه پاکستان را در افغانستان افزایش دهد. با این حال، طالبان، به جای همکاری با نهادهای بینالمللی برای مدیریت بحران، صرفاً به محکومیت لفظی این اخراجها بسنده کردهاند و هیچ راهحل عملی ارائه ندادهاند.
این اخراجها، تنها یک بحران انسانی نیست؛ بلکه نشانهای از شکست طالبان در اداره کشور و تأمین حداقل نیازهای مردم است. مهاجرانی که پاکستان را به دلیل شرایط نسبی بهتر انتخاب کرده بودند، حالا به سرزمینی بازمیگردند که نه امنیت دارد، نه اقتصاد و نه امیدی به آینده.
جامعه بینالمللی باید فشار بر پاكستان را برای توقف اخراجهای اجباری افزایش دهد و کمکهای بشردوستانه به افغانستان را تقویت کند. از سوی دیگر، طالبان باید از سیاستهای سرکوبگرانه دست کشیده و منابع خود را صرف بازسازی زیرساختها، ایجاد فرصتهای شغلی و حمایت از عودتکنندگان کنند.
بدون این اقدامات، مهاجران اخراجشده همچنان در چرخهای از فقر، ناامنی و ناامیدی گرفتار خواهند ماند. صدای افرادی مانند سعدیه و عبدالقیوم، که از بیسرنوشتی و نبود حمایت رنج میبرند، باید به فریادی برای تغییر تبدیل شود. تا زمانی که این صداها شنیده نشود، سرنوشت تلخ مهاجران اخراجشده ادامه خواهد یافت؛ رانده از پاکستان، مانده در افغانستان.