۰

قاتل قاری سعیدالله کیست؟

چهارشنبه ۲۶ ثور ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۳۷
دو روز پیش شنیدم که طالبان الله گل مجاهد را به ظن قتل قاری سعید دستگیر کرده اند. اما در این بین، سه مظنون دیگر هم وجود دارند که می توانند در نقش قاتل باشند: حکمتیار، ملا تره خیل و عناصر محلی طالبان.
قاتل قاری سعیدالله کیست؟
 
قاری سعیدالله از زمینداران بزرگ شرق کابل و فرزند یکی از فرماندهان بزرگ جهادی بود. او در مناطق وسیعی از شرق کابل تا کوه صافی، بگرامی، بوت خاک، پل چرخی و ده سبز فعالیت و نفوذ داشت.

در این مناطق دو زورمند محلی نیز فعالیت های مافیایی و زمین خواری داشتند: مولوی تره خیل و الله گل مجاهد.
در یکی از روزهای سال 1398 چند نفر از همین مناطق به دیدن من آمدند که ادعا داشتند از جمله متنفذین و مجاهدین هستند. یکی از آنها جوان سرشار و مؤدبی بود بنام قاری سعیدالله. من آن زمان رئیس دفتر سیاسی استاد عطامحمد نور بودم. آنها گزارشات خوبی از آن مناطق داشتند و مطالباتی نیز مطرح کردند.

بعضی از آنها اعضای حزب اسلامی بودند که در کنار زرداد فریادی از فرماندهان برجسته حزب اسلامی فعالیت داشته اما از گلبدین حکمتیار ناراضی بودند و از من می خواستند که بین قومندان زرداد و آقای نور رابطه ایجاد کنم. آنها به من وعده دادند که اگر این ارتباط را تأمین کنم قومندان زرداد طی کنفرانس مطبوعاتی، تمامی جنایت هایی که گلبدین حکمتیار در کابل و سایر مناطق افغانستان مرتکب شده است به مردم بیان خواهد کرد. مخصوصا که آن روزها گلبدین به جان زرداد هم سوءقصد کرده بود و زرداد از این موضوع به شدت خشمگین بود.

مطالبه ای که قومندان زرداد از استادعطا داشت این بود که در بلخ به او خانه ای بدهد و متوجه امنیت وی نیز باشد. در کنار آن، وی مصارف نیز مطالبه داشت. اینها برای آقای نور چیز زیادی نبود. آنها از من خواستند مخفیانه به دیدار قومندان زرداد در شرق کابل بروم و با او در زمینه همکاری های متقابل صحبت کنم. موضوع را که با آقای نور در میان گذاشتم، ایشان مردد بود و اعتماد نداشت. صراحتا گفت که زرداد چهره بدنام است، قابل اعتماد نیست و شاید حزبی ها کدام برنامه داشته باشند. شاید هم مایل نبود با گلبدین و حزبی های ساکن بلخ درگیر شود.

من از حزبی ها خواستم که آقای زرداد یا اسنادی که از گلبدین دارد در اختیار ما بگذارد و یا طی کنفرانس مطبوعاتی در مورد جنایات حکمتیار سخن بگوید تا اعتمادسازی شود. آنها نپذیرفتند و شرط اول را انتقال به بلخ و تضمین امنیتی گفتند. من نیز به دلیل بی باوری، به شرق کابل نرفتم.

در میان آنها قاری سعیدالله مطالبه ای متفاوت داشت. او یک زمیندار بزرگ در شرق کابل بود. هزاران جریب زمین ارزشمند در آن ساحه داشت. زمین های او مورد توجه دو حاکم محلی آن مناطق یعنی الله گل مجاهد و  مولوی تره خیل محمدی بود.

همزمان با آن دو، گلبدین حکمتیار نیز به زمین های آن جوان چشم دوخته بود. حزب اسلامی عملاً بر روی زمین های وی خیمه زده بود و تعدادی از حزبی ها بر روی زمین آن جوان ساکن شده بودند. او از این بابت نگران و خشمگین بود و می گفت حکمتیار و حزب اسلامی قصد دارند تمام زمین های مرا غصب کنند. و چون گلبدین با اشرف غنی رابطه خوب داشت و تحت الحمایه او بود معتقد بود اعتراض و شکایت ما به جایی نمی رسد.

 لذا قاری سعیدالله به دنبال حل مشکل از مجرای قانون نبود چون می گفت که دست گلبدین و الله گل و ملا تره خیل، در حکومت اشرف غنی بالا است و گپ ما جایی را نمی گیرد. او به دنبال این بود که قدرتنمایی را با قدرتنمایی پاسخ بدهد.

قاری از ما دو خواسته داشت: خواسته دوم اش این بود که یا فرمانده قدرتمند شمالی بنام امان الله گذر را مجاب کنیم که روزی یک کاروان از موترهای نظامی شان را به ساحه سکونت و تاخت و تاز الله گل و تره خیل و گلبدین بفرستد و مهمان قاری سعیدالله باشند، چرخی بزنند و برگردند. و یا این کار را جنرال صاحب دین محمد جرأت انجام بدهد؛ چرا که زورمندان محلی شرق از قدرتنمایی وی هراس داشتند. هدف آن جوان بیچاره این بود که به زورمندان محل شان بفهماند که تنها نیست و حمایتگرهایی دارد. 
حقیقتا دلم به آن جوان می سوخت. او حاضر بود چندصد جریب زمین اش را به هر کدام از فرماندهان متذکره بدهد تا حق اش خورده نشود.

بعد مدتها امان الله گذر در حضور آقای نور پذیرفت که یک کاروان نظامی را به منطقه ده سبز بفرستد اما بعداً وعده خلافی کرد. من به جنرال صاحب جرأت هم گفتم اما ایشان ملاحظاتی داشت که متوجه خود قاری سعید بود و لذا اقدام نکرد.
 
مدتی قبل قاری سعیدالله تحت حاکمیت طالبان به قتل رسید. دو روز پیش شنیدم که طالبان الله گل مجاهد را به ظن قتل قاری سعید دستگیر کرده اند.
اما در این بین، سه مظنون دیگر هم وجود دارند که می توانند در نقش قاتل باشند: حکمتیار و تره خیل کوچی و عناصر محلی طالبان.

از بین این سه نفر، الله گل مجاهد، ضعیف ترین است. قدرت سابق اش را ندارد و بارها توسط طالبان پس گردنی و بوکس خورده است. آن دوی دیگر تا هنوز قدرت ابتدایی خویش را تحت زعامت طالبان حفظ کرده اند. آیا قاتل قاری سعید واقعا الله گل است؟ آیا طالبان عشیره خودشان را نیز به تحقیقات احضار می کنند؟

آنچه مسلّم است اینکه قاری سعیدالله زیر ظلم زورمندان قرار داشت؛ اما طالبان با عِلم به این مسئله، توجهی به حفظ امنیت وی نداشتند و یقین دارم که عناصری از میان طالبان نیز به زمین و مایملک قاری سعیدالله چشم دوخته بودند.

حوزه زندگی و فعالیت آن جوان، محل سکونت و علاقه طالبان است. اینکه اعضا و فرماندهان محلی طالبان چه سهمی از زمین های قاری سعید مرحوم را برای خودشان بردارند مبهم است. قدر مسلّم، عامل قتل قاری سعید، زمین های گسترده در دشت های وسیع شرق کابل است که حالا عناصر طالبان نیز بدان چشم دوخته اند.
 
محمد مدنی- خبرگزاری جمهور  
 
     
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین