۱

سیاست ایران در افغانستان؛ از نفوذ تا انفعال

مهدی حسینی محقق
پنجشنبه ۹ اسد ۱۴۰۴ ساعت ۰۸:۱۵
سیاست ایران در افغانستان؛ از نفوذ تا انفعال

بعد از فروکش کردن بحران‌های عراق و سوریه و تضعیف قابل‌ توجه محور مقاومت در غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران با کاهش عمق استراتژیک در غرب منطقه روبه ‌رو شده است. در همین حال سیاست ‌های منطقه ‌ای ایران به‌ ویژه پس از خروج آمریکا از افغانستان ، دچار نوعی بازتعریف شده است. یکی از پرسش‌های مهم در این چارچوب آن است که آیا افغانستان تحت حاکمیت طالبان، می ‌تواند به‌ مثابه یک دریچه تنفس جدید برای جمهوری اسلامی ایران عمل کند؟ و اگر بله، این تنفس تا چه حد راهبردی است یا صرفاً تاکتیکی و موقت؟ 

ایران طی دو دهه گذشته با تکیه بر محور مقاومت در سوریه، لبنان، عراق و یمن توانست دامنه نفوذ منطقه ‌ای خود را گسترش دهد. اما  در حال حاضر با  مشکلاتی از قبیل : از دست دادن محور سوریه، تضعیف اقتصادی و سیاسی حزب‌ الله لبنان، دگرگونی‌های درونی عراق و کاهش نفوذ گروه‌های مقاومت در بغداد و روند مذاکرات ایران و عربستان با نظارت چین مواجه شده است.  محاصره ژئوپلیتیکی ایران طی سال‌ های اخیر افزایش یافته است. از سوی دیگر ائتلاف عربی با اسرائیل در خلیج فارس، ایران را در یک وضعیت نیمه‌ محاصره قرار داده و در جست جوی جایگزین مناسب است. اظهارات چند روز اخیر در ایران مبنی بر جمع بندی اینکه آیا طالبان را به رسمیت بشناسند یا خیر، احتمالا به خاطر همین مورد است.  بنابراین در عمل، عمق استراتژیک ایران درغرب آسیا بسیار محدود تر از گذشته شده است. 
در چنین شرایطی، افغانستان به‌ عنوان یک گزینه، با مرز مشترک ۹۰۰ کیلومتری و پیوندهای قومی و مذهبی، به میدان جدیدی برای جبران این خلأ ژئوپلیتیکی می تواند تبدیل شود. افغانستان، به‌ ویژه در دوران خروج آمریکا، به یک منطقه آزاد از نفوذ غربی تبدیل شده است. طالبان نیز با وجود خصومت تاریخی با شیعیان، اخیرا تمایل به حفظ روابط با ایران نشان داده‌ اند. 

در نتیجه افغانستان می‌ تواند نقطه اتصال ایران به چین و پروژه  کمربند راه باشد. این فضا، فرصتی بالقوه برای ایران ایجاد کرده تا ضمن خروج از حلقه فشار غربی، به شرق آسیا متصل شود.
 رفتار ایران با طالبان ترکیبی از سه مؤلفه اصلی است:
1 - مماشات امنیتی: ایران برای حفظ ثبات مرزهای شرقی، از تقابل مستقیم با طالبان پرهیز کرده است .
2-  تعامل اقتصادی محدود: افزایش صادرات انرژی و کالاهای اساسی به افغانستان پس از روی کار آمدن طالبان.
3- حمایت گزینشی از اقلیت‌ها: اگرچه جمهوری اسلامی نسبت به وضعیت شیعیان هزاره اعتراضاتی رسمی مطرح کرده، اما در عمل، سیاستی محافظه ‌کارانه اتخاذ کرده است.

این نوع رفتار، نه نشان از پذیرش کامل طالبان دارد، نه نشانی از تقابل آشکار. بلکه بیشتر حاکی از یک راهبرد اضطراری برای حفظ نفوذ در شرق است.
اما مقایسه ایران با دیگر بازیگران در میدان افغانستان نشان میدهد که نه تنها ایران منفعل تر شده بلکه فرصت های مهمی را هم در این زمینه از دست داده است. به عنوان مثال:  روسیه با برگزاری نشست‌ های رسمی با طالبان در مسکو و گسترش تماس‌های امنیتی، تلاش کرده در ساختار داخلی طالبان شکاف ایجاد کند. روسیه از تضاد میان فرماندهان میانی و نیروهای صف استفاده می ‌کند تا پروژه‌ های امنیت ‌محور خود را پیش ببرد. چین با تمرکز بر استخراج منابع معدنی و پروژه‌ های زیرساختی، وارد تعامل مستقیم با طالبان شده است. میدان بازی اقتصادی چین در افغانستان، از معادن لیتیوم تا سرمایه‌گذاری در حمل‌ ونقل گسترده‌ تر از ایران است. ترکیه هم  با استفاده از نهادهای فرهنگی، آموزش دینی و کمک‌ های بشردوستانه، در مناطق پشتون ‌نشین نفوذ نرم ایجاد کرده است.

اما دراین میان جمهوری اسلامی،  عمدتاً به پیوند های مذهبی و قومی با شیعیان و بعضآ حمایت ضمنی از رهبران سیاسی و  تاجیک‌ها تکیه دارد که آن هم تحت فشار طالبان قرار دارد. ایران در نخستین ماه‌ های حاکمیت طالبان، می‌ توانست از خلأ قدرت و اختلافات داخلی این گروه بهره ببرد و به ایجاد یک محور نفوذ نرم در شرق خود اقدام کند. اما در عمل  نه برنامه مشخصی برای حمایت هدفمند از گروه‌ های اجتماعی در افغانستان داشت. نه توانست ساختار مؤثری برای رسانه ‌سازی یا آموزش در مناطق همسو ایجاد کند و نه از ابزار اقتصادی و سیاسی خود به درستی استفاده کرد.  

در مقابل تهدیدهایی برای ایران در حال افزایش است مانند: پیوستن برخی نیروهای ناراضی طالبان به داعش و گسترش ناامنی در مرزهای شرقی ایران. محدود شدن جمعیت شیعیان و تشدید فشارها بر آنان و تقویت همکاری طالبان با کشورهای رقیب ایران مانند ترکیه یا پاکستان.
با حاکمیت طالبان بسیاری از ابزارهای سنتی نفوذ ایران کنار گذاشته شدند. ساختار قدرت در کابل کاملاً تغییر کرد و پیوندهای گذشته از کار افتاد و با حذف فیزیکی و سیاسی چهره‌ های همسو با ایران، جایگاه جمهوری اسلامی درافغانستان به‌ طور چشم‌گیری تضعیف شد. اکنون، ایران در برابر طالبان نه از موقعیت ایدئولوژیک برخوردار است، نه از اهرم قومی کارآمدی و نه از جایگاه امنیتی مؤثر. ایران اگرچه روابط رسمی با طالبان برقرار کرده، اما از نظر راهبردی در وضعیتی بین انتظار، مراوده حداقلی و احتیاط در سرمایه‌ گذاری سیاسی قرار دارد. 

اما آیا ایران میدان را واگذار کرده است؟ تا حدودی بله.  
ایران اگرچه از نظر رسمی با طالبان در ارتباط است و در برخی موارد هم روابط تجاری دارد، اما این روابط بیشتر واکنشی، محتاطانه و غیرراهبردی هستند. ایران نه برنامه روشن فرهنگی دارد، نه راهبرد اقتصادی قابل اتکا، نه بازی امنیتی فعال. در مقابل، رقبایی مانند چین و روسیه با اهدافی روشن، در حال تثبیت نفوذ خود هستند. 
بنابراین طالبان، اگرچه نمی ‌تواند به‌ عنوان یک متحد پایدار و قابل اتکا برای ایران تلقی شود، اما در شرایط کنونی و با توجه به خلأهای ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی، نقشی مشابه یک دریچه اضطراری تنفس برای ایران ایفا می ‌کند. این موضوع به ایران اجازه می‌ دهد تا در میدان شرق، از انزوا کامل خارج شود، اما وابسته به آن است که آیا تهران حاضر است رویکردی فعال، ساختارمند و هدفمند در افغانستان اتخاذ کند یا نه.

مهدی حسینی محقق- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین