۰

اخراج اتباع بیگانه؛ تغییر روایت ها و قضاوت ها

حسینی مدنی
سه شنبه ۱۰ سرطان ۱۴۰۴ ساعت ۲۳:۳۳
عکس از خبرگزاری تسنیم
عکس از خبرگزاری تسنیم

اخراج مهاجرین غیرقانونی براساس مصوبه دولت ایران از ماهها قبل آغاز شد. قرار بود سال گذشته دو میلیون مهاجر افغانستانی از ایران اخراج شوند. این اخراج ها هرچند با اهانت و تندی؛ اما روند طبیعی خود را می پیمود. تجاوز اسرائیل به ایران، ترورهای سهمگین و جولان ریزپرنده ها در آسمان شهرها، اغفال سیستم اطلاعاتی ایران و ضرباتی که ایران اسلامی از جاسوسها و عناصر نفوذی و تروریست های کرایه ای خورد، موجب شد که در کنار عناصر وطنفروش، انگشت اتهام به سمت مهاجرین افغانستانی نیز نشانه گرفته شود.
از این پس بود که هجمه علیه مهاجرین غیرقانونی شدت گرفت و با توجه به تبلیغات هدفمند علیه مهاجران، اخراج آنها وانمود به یک مطالبه ملی شد.
این تبلیغات و مطالبات، زمانی اوج گرفت که تعدادی از عناصر خرابکار و خودفروخته که در جاسوسی و خرابکاری دست داشتند، مشخص شد که تبعه افغانستان و مشخصا از جمع مهاجرین غیرقانونی هستند که در موج جدید مهاجرت افغانها وارد ایران شده بودند.

اولاً باید پذیرفت که عناصر بسیار اندک و انگشت شماری از افغانها در خرابکاری های اخیر جنگی، دست داشته اند. ثانیا جمهوری اسلامی ایران را باید حق داد که در زمان جنگ و تجاوز امریکایی- صهیونیستی به خاک ایران، باتوجه به حضور این اندک عناصر مزدور نسبت به جامعه مهاجر غیرقانونی، حساس بشود. چراکه اگر در میان مهاجرین اقتصادی یا پناهندگان حاصل از جنگ و ناامنی، عناصری از تروریست های کرایه ای نفوذ کرده باشند، هرکشوری حق دارد از خودش واکنش و حساسیت نشان بدهد. مثل اینکه آلمانها بعد از چندین حادثه تروریستی توسط اتباع افغان، پروسه پذیرش پناهنده افغانستانی را مسدود کرده و حتی دستور به اخراج اتباع مشکوک دادند. در امریکا نیز چنین است و در کشور سوئیس هم دستور به عدم پذیرش و حتی اخراج پناهندگان پشتون داده شد.

بعنوان یک مهاجر قانونی یا غیرقانونی مقیم ایران باید بدون طلبکاری و بدون گرفتنِ قیافه حق بجانب باید بپذیریم که هر عنصر خرابکار، همچنانکه اثرات تخریبی بر جامعه و کشور میزبان می گذارد، می تواند تبعات سخت و سنگینی را متوجه جامعه مهاجر هم بکند. لذا باید متفقاً تروریست های مزدور و کرایه ای را نفرین کرد که در ایجاد وضعیت دشوار برای مهاجرین، آنها نیز دخیل هستند.
 
پیشنهاد می کنم مقامات جمهوری اسلامی متوجه چند اصل و واقعیت غیرقابل انکار باشند:
1- همچنانکه ملت ایران از پرچم و میهن و رهبر حمایت کرده اند، مهاجرین قانونی و غیرقانونی افغانستان هم حمایت کرده اند. نگران امنیت و سلامت ایران اسلامی بوده اند و آرزوها و دعاهای شان همیشه پشت سر مردم و رهبر و کشور ایران بوده است. همین امروز صدها نفر از شخصیت های مهاجر افغانستانی در مشهد طی محفل بزرگی از پیروزی ایران شادمانی کردند و بر روان شهدای ایران درود گفتند و از رهبری جمهوری اسلامی ایران با شوق و شعف، تمجید نمودند.

2- قطعاً عناصر زیادی از مهاجرین قانونی و غیرقانونی افغانستانی در شناسایی و معرفی عناصر تروریست و مخرب، با مردم و دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی ایران همکاری کرده اند. بخش قابل توجهی از شناسایی و دستگیری مزدورها و جواسیس و خرابکاران، حاصل این همکاری است. جامعه مهاجر وظیفه خود دانستند که در کنار مردم ایران و همکار نظام و مردم ایران باشند.
 
3- اتباع قانونی و غیرقانونی افغانستان هیچگونه دسترسی به حوزه زندگیِ خصوصی فرماندهان بزرگ، دانشمندان برجسته هسته ای، شهدای بزرگ سپاه و ارتش و مراکز مهم امنیتی و هسته ای ایران نداشته اند و ندارند. پس جوانمردانه نیست که ردپای افغانستانی ها را در چنین وادی هایی جستجو نمود و انگ و اتهام برآنان زد.
 
4- تعداد عناصر خرابکار کرایه ای از میان اتباع افغانستان، قطعا در حدی نیست که بتوان آن را به مهاجرین مقیم ایران تعمیم و تسرّی داد. کلیّت مهاجرین افغانستانی انسانهای شرافتمند و محترمی هستند که پاس نان و میزبان را میدانند. حضور جبری مهاجرینِ تازه وارد در ایران، حاصل معامله گری امریکا و جنایت ورزی طالبان و مهاجرپذیری ایران اسلامی است که گروه گروه پذیرفتند و ویزا دادند. کشوری که ظرفیت پذیرش میلیونی مهاجر را ندارد، روزانه هزاران ویزا صادر نمی کند. اغلب آنانکه به ایران آمده اند دارای ویزای قانونی هستند، هرچند که از اعتبار آن، گذشته باشد.
 
لذا حالا که مقامات کشوری و انتظامی ایران، عزم خود را برای اخراج گسترده، جزم کرده اند؛ شایسته است متوجه چند نکته اساسی باشند:

1- حقوق انسانی و آموزه های اسلامی به ما می گوید که طرد اتباع افغانستان، بعنوان اتباع بیگانه (که اتفاقا حالا نام با مسمّایی برای افغانستانی ها شده است) باید بدون اهانت، بدون شکنجه، بدون باجگیری و با رعایت اصول اسلامی و انسانی صورت بگیرد. در هیچ منطقی بازداشت زنان جایز نیست. اخراج زنان و دختران بدون مردان خانواده، انسانی نیست. بازداشت شیعیان از مبادی ورودی اماکن مقدسه همچون حرم امام رضا(ع)، حضرت معصومه(س) شاه عبدالعظیم(ره) و سایر مقابر امامزادگان، در شأن یک حاکمیت اسلامی-شیعی نیست. اخراج کارگران افغانستانی که کارمزدشان را از کارفرمای شان نگرفته اند، تضییع حقوق یک انسان است. اخراج بیمارانی که حیات شان متکی به درمان در ایران است، بی رحمی است. اخراج طبقه ای از مهاجران که خطر قتل یا شکنجه آنها توسط طالبان وجود دارد، انسانی نیست. بازداشت اطفال خردسال یا زیرسن، کار اخلاقی نیست. ضرب و جرح و دشنام های رکیک به افغانستانی های ولو غیرمجاز، حین بازداشت نادرست است.
 
2- با برخوردهای خشن و نادرست توسط نیروی انتظامی یا مقامهای مسئول، هر مهاجر عودت کننده افغانستانی میتواند با خود، کوهی از خشم و نفرت و عقده از ایران را به کشورش ببرد. هر مهاجر اخراجی که اهانت دیده باشد می تواند به یک ابزار برای دشمن و دشمنی تبدیل شود. در فردای افغانستانِ طالبانی (طالبانی که دشمن ایران هستند) می تواند در کنار طالبان، سرباز طالبان بشود. میلیونها مهاجر اگر با بی حرمتی اخراج شوند، با دنیایی از کینه در تمام افغانستان پراکنده می شوند و می توانند دنیایی از نفرت را در سراسر افغانستان باخود ببرند و علیه ایران توزیع کنند.
سردار رادان ها و جنرال مؤمنی ها و یاراحمدی ها می توانند سفیران نفرت و کینه از ایران در افغانستان باشند. می توانند نقشی را در نفرت پراکنی دو ملت ایفا کنند که پدر و پدرجد امریکا و اسرائیل نتوانست و نمی تواند ایفا کند. در اینصورت، جمهوری اسلامی ایران با صدها سفیر و رسانه و رایزنی فرهنگی در کابل و غیر کابل هرگز نمی تواند سخن از فرهنگ ایران، قدرت ایران، ملت ایران، خدمات ایران، دین و مهربانی ایران و اشتراکات تمدنی ایران بزند.

این روش اخراج کور و غیرعلمی در حالیست که طالبان در خط مرزی، با بسته های اسکناس کمکی غرب، منتظر مهاجرانی هستند که از ایران دل آزرده هستند و از دست طالبان، هر نفر دوهزار افغانی پول می گیرند. این یعنی نفرت از ایران و سلام به طالبان!
در مقابل، مقامات مسئول ایران می توانند با برخورد مناسب تر و حوصله مندتر، و با سیاست های سنجیده تر، مهاجرین را بعنوان سفیران دوستی به افغانستان رهنمون سازند.
 
3- همچنانکه نحوه پذیرش مهاجرین به شکل ناباورانه بود، روش طرد افغانی ها نیز ناباورانه است. باوجود آنکه بازگشت داوطلبانه مهاجرین قابل توجه است، نیروی انتظامی ایران می گردند و از کوچه ها و پس کوچه ها می گیرند و می برند؛ در حالیکه ظرفیت کافی برای این حجم از اخراج و خروج داوطلبانه افغانستانی ها از ایران وجود ندارد لذا عودت کنندگان داوطلب، روزها در انتظار نوبت خروج می مانند.
تل انبار شدن جمعیت دههاهزار نفری اخراج شوندگان در مرزها، نشان از عدم ظرفیت این حجم از اخراج است که موجب شکایت افغانستانی هایی شده که بعضا شکایت می کنند که: "ایران ظالم است". وقتی جمعیت انبوهِ خانواده ها در مسیر اخراج، اذیت بشوند، زیر آفتاب بمانند و سرگردان بشوند، طبیعی است که ایران را ظالم بدانند!
باعث و بانی این قضاوت در میان مردمی که ایران را دوست و تکیه گاه خود می دانستند، معدود مقاماتی هستند که فقط به اخراج اهمیت می دهند و مأمورانی هستند که پروسه اخراج و عودت افغانستانی ها را خشماگین مدیریت می کنند. آنها هم به مهاجرین ظلم می کنند و هم به جمهوری اسلامی و هم به مردم ایران.
 
نوع برخورد این روزها با پدیده مهاجرین، نوع مدیریت اخراج افغانستانی ها، واژه "اتباع بیگانه" را برای افغانستانی ها دقیقتر معنا کرده است. مهاجرین افغانستانی بعنوان "اتباع بیگانه" به کشور خود باز می گردند و قطعا بر ذهن و ضمیر خود همین واژه را حک خواهند کرد. با این حال، نگارنده بر این اصل، یقین دارد که با تمام این گفته ها، مردم افغانستان بعنوان اتباع بیگانه؛ در نزاع ایران و اسرائیل؛ و در نزاع ایران و امریکا متفقاً برای پیروزی ایران دعا می کنند.
 
حالا که مهاجران غیرقانونی افغانستان، فهم کرده اند که دیگر جایی در ایران ندارند و باید به افغانستان برگردند، مناسبتر این است که مقامات مسئول ایران، زمینه های بازگشت آنان را بصورت آبرومندانه در برنامه خود قرار بدهند.
 
حسینی مدنی- خبرگزاری جمهور
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


سیدحسین سجادی
Iran, Islamic Republic of
سپاسگذارم از خبرگزاری جمهور و مدیرش که این تهمت های ناروا را شفافسازی کردند
پربازدیدترین