حمله بر هوتل اینترکانتیننتال کابل، به دلیل تلفات نسبتا بالای شهروندان خارجی در آن، محکومیت گسترده بینالمللی را در پی داشت.
پاولو کلیمکین؛ وزیر خارجه اوکراین حمله دیروز به هوتل اینترکانتیننتال کابل را "وحشتناک" توصیف کرده و گفته که این "حمله تروریستی" را به شدت محکوم میکند.
آنتونیو گوترش؛ دبیرکل سازمان ملل هم گفته حملهای را که گروه طالبان مسؤولیت آن را بر عهده گرفته بهشدت محکوم و خانوادههای قربانیان این حمله همدردی میکند.
وزارت خارجه امریکا اعلام کرده که برای کشته شدن شهروندان افغان و خارجی حمله هوتل اینترکانتیننتال سوگوار است و همدردی عمیق خود را با خانوادههای قربانیان اظهار میکند.
همچنین وزارت خارجه پاکستان با صدور اعلامیهای این حمله را "بزدلانه و تروریستی" توصیف و تاکید کرده که تروریسم را به هر شکل و منظوری محکوم میکند.
سخنگوی وزارت خارجه ایران "هجوم مسلحانه و گروگانگیری در هوتل اینترکانتیننتال" کابل را محکوم و با دولت و ملت افغانستان و خانوادههای قربانیان اظهار همدردی کرده است.
همه واکنش هایی که در اینجا به آنها اشاره شد و نیز واکنش هایی که امکان بازتاب شان نبود، تقریبا قابل پیش بینی بودند. از ادبیات به کار رفته در موضع گیری ها تا لحن و فحوا و محتوای این مواضع، تقریبا عناصر تشکیل دهنده آنها، مشترک و مشابه بودند: محکومیت، همدردی و حمایت از دولت افغانستان.
گستره واکنش ها هم ناشی از این امر بود که بیشتر افراد کشته شده در این رویداد دست کم بر اساس آماری که دولت و منابع رسمی، تأیید کرده اند، اتباع خارجی بودند. در این میان، قابل ذکر است که منابع غیر رسمی، آمار تلفات این رویداد را بیش از ۶۰ نفر اعلام کرده اند.
عطامحمد نور؛ والی بلخ نیز در بخشی از موضع گیری اش در این باره، دولت را متهم به پنهانکاری در اعلام آمار دقیق تلفات کرد و این رویکرد را به شدت مورد نکوهش قرار داد.
با اینهمه، آیا این همان مسؤولیتی است که جهان و جامعه بین المللی در قبال صلح و امنیت و جنگ با تروریزم در افغانستان دارند؟
اینکه از امریکا به عنوان فرمانده هزاران نیروی خارجی که به بهانه مبارزه با تروریزم و تأمین امنیت در افغانستان، مستقر هستند تا پاکستان که حامی رسمی و واقعی تروریزم بین المللی است، این رویداد را محکوم کرده اند، آیا کافی است؟ آیا مسؤولیت جهان به همینجا پایان پیدا می کند؟
دبیر کل سازمان ملل هم به سان دیگران به یک محکومیت ساده، اکتفا کرد.
اگر اینگونه باشد پس جهان نباید به خاطر میلیاردها دالری که در اختیار یک دولت فاسد، ضعیف، ناتوان، غیر مسؤول و فاقد برنامه گذاشته است، بر مردم افغانستان منت بگذارد و به این بهانه، سلطه خود را بر آنها تحمیل کند.
وقتی قرار است علیرغم کمک های بین المللی و حضور هزاران نیروی مسلح خارجی، باز هم مردم افغانستان در آتش ترور و آدمکشی و جنایت های بدون مکافات بسوزند و تروریست ها بی هیچ مانعی، محافظت شده ترین هوتل بین المللی کابل را آماج حملات تروریستی مرگبار و خونین قرار دهند، نه جنگ با تروریزم، معنا دارد، نه حضور نیروهای خارجی و امضای پیمان های امنیتی و استراتژيک، مبنا دارد و نه کسی حق دارد از این رهگذر، مردم افغانستان را برای ده ها سال آینده، مرهون خود قلمداد کند.
اگر اینگونه نیست، پس کشورهای خارجی، مجامع بین المللی، قدرت های بزرگ دارای نیروی نظامی در افغانستان، سازمان های جهانی مانند ملل متحد باید در برابر این وضعیت اسفبار، احساس مسؤولیت کنند و به مسؤولیت خود، صادقانه عمل نمایند.
نخستین انتظار در این زمینه است که دولت فاسد و مافیازده مسلط بر کابل به دلیل نقشی که عوامل داخلی آن در سازماندهی و اجرای این حمله و سایر سناریوهای به اصطلاح تروریستی، داشته اند، مورد مؤاخذه جدی قرار بگیرند؛ دولتی که نه از یک پارلمان قوی و پرسشگر، برخوردار است، نه از رسانه ها و جامعه مدنی، حساب میبرد و نه خود را در برابر ملت، مسؤول و پاسخگو احساس می کند و تمام قدرت خود را مرهون حمایت های بی دریغ و مافیامآبانه چند سفارتخانه خارجی می داند، نه تنها دموکراتیک نیست؛ بلکه خود بزرگترین تهدید در برابر دموکراسی و مردم سالاری است. بنابراین، در حال حاضر، تنها نیرویی که توان بازخواست و مؤاخذه دولت را علیرغم نورم های پذیرفته شده دیپلماتیک و رسمی دارد، جامعه بین المللی، قدرت های بزرگ و سازمان هایی مانند ملل متحد است.
حمله اخیر کابل نیز به سان بسیاری دیگر از سناریوهای به اصطلاح «تروریستی» سال های اخیر، بدون تبانی و تعامل خیانتکارانه دست های نیرومندی از درون دولت و حتی مراجع خارجی حامی آن، امکان اجرایی شدن نداشت.
بنابراین، گره کور امنیت افغانستان، پیش از آنکه راه حل های خارجی داشته باشد، ریشه در وضعیت جاری داخلی دارد.
جهان باید یکبار برای همیشه به مسؤولیت خود در این زمینه عمل کند و اجازه ندهد که مافیا، فساد، حمایت از تروریزم، مردم ستیزی و جاه طلبی چند عنصر بدنام و فاسد، آینده سیاست و مردم سالاری در افغانستان را به گروگان بگیرند.
محمدرضا امینی-
خبرگزاری جمهور