یک مقام ارشد وزارت داخله آلمان روز چهارشنبه، ۹ میزان، با محمد نبی عمری، معین وزارت داخله طالبان، در کابل دیدار کرده است. عبدالمتین قانع، سخنگوی وزارت داخله طالبان، گفت که دیدار هیأت آلمانی با مقامهای این گروه «در فضای دوستانه و مثبت» برگزار شده است.
به گفته او، در این مذاکرات، به دلیل هزینهبر بودن پروازهای چارتر از آلمان به کابل، درباره گزینههای دیگر از جمله انتقال اخراجشدگان از طریق پروازهای تجاری گفتوگو شده است.
وزارت داخله آلمان تنها تأیید کرده که «گفتوگوهای فنی» انجام شده است.
به نوشته تاگسشاو، طالبان اعلام کرده که مذاکرات محدود به اخراج مهاجران نبوده و موضوع همکاری در زمینههای مختلف، از جمله مبارزه با مواد مخدر نیز مطرح شده است.
مقامهای آلمانی همچنان ژست حقوق بشر میگیرند، از آموزش زنان و دختران در افغانستان دفاع میکنند و سیاستهای ضد انسانی طالبان را زیر سؤال میبرند؛ اما در عین حال به زدوبندهای پشت پرده خود با طالبان ادامه میدهند؛ زدوبندهایی که در این اواخر بهطور چشمگیری افزایش یافته و به بستری تازه برای عادیسازی روابط با طالبان تبدیل شده است.
اگرچه آلمانیها همچنان تلاش میکنند تا از هرگونه توضیح و شفافسازی درباره روابط پیدا و پنهان خود با طالبان پرهیز کنند و آنچه در پشت پرده جریان دارد را از انظار عمومی و داوری افکار جمعی دور نگه دارند، اما همانگونه که در توضیح طالبان درباره دیدار هیأت آلمانی با نمایندگان این گروه در کابل آمده است، گفتوگوها و رایزنیهای آلمان با طالبان بسیار فراتر از مسئله پناهجویان مجرم و بررسی کارابزارهای انتقال آنان به کابل بوده است.
البته حتی اگر هیأت آلمانی به کابل نیز سفر نمیکرد، نشانهها حاکی از آن بود که دولت برلین مصمم به عادیسازی رابطه با طالبان است؛ یکی از بارزترین نشانههای آن، واگذاری اداره سفارت و نمایندگیهای کنسولی افغانستان در شهرهای مختلف این کشور به دیپلماتهای طالبان است.
با این حال، سفر هیأت بلندپایه وزارت داخله آلمان به افغانستان تحت سلطه رژیم طالبان، و بدتر از آن، دیدار این هیأت با معاون سراجالدین حقانی، بدنامترین و مخوفترین چهره تروریستی رژیم حاکم، بهوضوح نشان میدهد که استانداردهای حقوق بشری دولت آلمان مغلوب منافع کوتاهمدت این کشور در معادلات افغانستان شدهاند. آلمانیها نیز، به احتمال قوی با تبعیت از امریکاییها و چهبسا با دستور گرفتن از کارفرمایان امریکاییشان، همان راهی را میپیمایند که پیشتر ایالات متحده پیموده بود: چشمپوشی از کارنامه تروریستی طالبان و شبکه حقانی و ترجیح منافع و اولویتهای استراتژیک خود بر ژستهای حقوق بشری و ارزشهای لیبرالی مورد ادعای قدرتهای غربی.
این در حالی است که هزاران نفر از متحدان محلی نیروهای آلمانی در افغانستان و کشورهای همسایه همچنان منتظر انتقال به آلمان هستند و از دسترسی به خدمات و پشتوانه های بشردوستانه دولت و سازمانهای آلمانی محروماند. این نیز یکی دیگر از نشانههایی است که تأیید میکند استانداردهای حقوق بشری آلمان تحت تأثیر منافع ملی این کشور در زدوبند با رژیم بدنام طالبان، چگونه از اولویتهای سیاست خارجی این کشور خارج شدهاند.
آلمان نیز همانند امریکا، با کنار گذاشتن شعارهای دیرینه خود در زمینه حقوق بشر و دفاع از اقوام و اقلیتهای سرکوبشده، حاکمیت نامشروع طالبان را بهطور دوفاکتو و غیررسمی به رسمیت میشناسد و در این زمینه نهتنها حاضر است از شعارها و ادعاهای لیبرالی و حقوق بشریاش بهطور شرمآوری فاصله بگیرد، بلکه حتی از وضعیت رقتانگیز متحدان محلی نیروهای نظامی آلمان در افغانستان و کشورهای همسایه و منطقه نیز بهطور آگاهانه چشمپوشی میکند تا سیاستهای ضد مهاجرتی خود را اعمال کند و در این زمینه، ملیگرایان راست افراطی، لابیهای ضد مهاجرت، نئونازیهای نوظهور و سازمانهای اسلامستیز یهودی را راضی نگه دارد.
با این همه، و علیرغم اعطای مشروعیت غیررسمی از سوی کشورهایی مانند آلمان، امریکا و سایر بازیگران غربی به رژیم نامشروع طالبان، این رژیم از نظر مردم افغانستان همچنان مطرود، منفور و منزوی باقی خواهد ماند. حتی اگر آلمان روزی مجبور شود یا تصمیم بگیرد که رژیم طالبان را به رسمیت بشناسد، این اقدام نهتنها به طالبان مشروعیت نخواهد داد، بلکه از جایگاه و اعتبار آلمان بهعنوان یکی از دولتهای مدعی حمایت از حقوق بشر خواهد کاست و مشروعیت شعارهای ادعایی برلین در این زمینهها را بهطور بنیادین زیر سؤال خواهد برد.
و نکته آخر اینکه آلمان پیش از این، با کشتار مردم بیدفاع قندوز و ایجاد مانع در مسیر رسیدگی کیفری عادلانه به آن جنایت هولناک، بهوضوح نشان داده است که چگونه شعارها و ادعاهای حقوق بشریاش را در صورت تداخل و تعارض با منافع ملی، بهسادگی زیر پا میگذارد و ارزشهای لیبرالی مورد ادعای تمدن غربی را بهطور شرمآوری نادیده میگیرد. بنابراین تعامل و معامله برلین با طالبان برای مردم افغانستان کاملاً آشناست و در ادامه هویت و ماهیت اصلی قدرتهای غربی و اروپایی از جمله دولت آلمان قابل تفسیر است.
نرگس اعتماد – جمهور