عبدالحق وثیق، رئیس استخبارات طالبان، ادعا کرد که مراکز گروههایی چون داعش در بیرون از افغانستان قرار دارند. او هشدار داد که اگر جامعه جهانی به این موضوع توجه نکند، بهای سنگینی خواهد پرداخت.
به گفته او، برخی کشورها افراد وابسته به داعش را برای ناامنسازی افغانستان اعزام میکنند.
وثیق روز پنجشنبه، ۱۱ سپتامبر، در مصاحبه با الجزیره گفت: «امروز داعش در افغانستان پایگاه واقعی ندارد و هیچ منطقهای را در اختیار نگرفته است. حملات اخیر این گروه در داخل کشور یا منطقه، از بیرون طراحی میشود.»
او همچنین گزارشها درباره انتقال جنگجویان از سوریه به افغانستان را «ساخته و پرداخته نهادهای استخباراتی» خواند.
این نخستین بار نیست که طالبان حضور داعش در افغانستان را کاملاً انکار میکنند و آن را پروژهای خارجی برای ناامنسازی کشور میدانند. با این حال، داعش همچنان در افغانستان حضور دارد، دست به حملات مرگبار تروریستی میزند و اهداف خود را با دقت و برنامهریزی انتخاب میکند؛ چیزی که بهروشنی نشان میدهد این گروه نهتنها در افغانستان فعال است، بلکه زنجیره فرماندهی و هسته تصمیمگیری آن نیز در داخل کشور وجود دارد.
البته تردیدی نیست که داعش، همانند بسیاری از گروههای تروریستی دیگر، یک پروژه استخباراتی است؛ در این زمینه میتوان با طالبان همنظر بود؛ اما با این تفاوت که خود طالبان نیز بخشی از همین پروژهها محسوب میشوند.
با این حال، آنچه بر نگرانیها میافزاید این است که موضعگیریهای طالبان چیزی از خطر داعش برای مردم افغانستان نمیکاهد. بهعبارت دیگر، برونسپاری پروژه داعش نهتنها طالبان را از مسئولیت مبرا نمیکند، بلکه شکستهای فاحش این گروه در مقابله با این پروژه استخباراتی و تروریستی را نیز پنهان نمیسازد.
علاوه بر این، طالبان هم در مواجهه با معمای داعش دچار سردرگمی و بلاتکلیفی هستند. از یکسو میگویند گزارشها درباره انتقال تروریستهای داعشی از سوریه به افغانستان ساخته و پرداخته سازمانهای استخباراتی است، و از سوی دیگر ادعا میکنند که برخی کشورها افراد وابسته به داعش را برای ناامنسازی به افغانستان میفرستند. این تناقض نشان میدهد که طالبان نیز در مقابله با داعش با چالش جدی روبهرو هستند و دستکم تاکنون موفقیت چشمگیری در مهار این پروژه نداشتهاند.
در همین حال، منتقدان میپرسند: اگر طالبان واقعاً داعش را در افغانستان مهار کردهاند و تهدیدهای تروریستی وابسته به این گروه را از میان بردهاند، پس چرا داعش همچنان قادر به انجام عملیاتهای مرگبار است؟ همین پرسش درباره موفقیت سازمانهای استخباراتی خارجی در انتقال تروریستهای فراملیتی به افغانستان نیز مطرح است. اگر طالبان واقعاً بر سراسر افغانستان حاکمیت دارند، چرا نمیتوانند مانع تزریق تروریزم از کشورهای دیگر شوند؟
در این میان، ادعاهایی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه برخی از حلقات طالبان، در کنار بازیگران منطقهای و بینالمللی از جمله تاجیکستان، پاکستان، سازمانهای جاسوسی وابسته به امریکا، کشورهای عربی و غربی و حتی اسرائیل، با داعش ارتباط دارند و از این گروه تروریستی برای تحقق اهداف و پیشبرد پروژههای خود بهره میبرند.
برای نمونه، تاکنون چندین حمله تروریستی در افغانستان تحت حاکمیت طالبان رخ داده که این گروه با استفاده از تاکتیکهای نخنما شده حاکمان فاسد دوره جمهوری، آنها را به داعش نسبت دادهاند. این صرفاً یک رفع مسئولیت ساده نیست، بلکه واقعیتی است که پرده از شبکه پنهان ارتباط طالبان با داعش برمیدارد و تا حدودی از این معمای پیچیده رمزگشایی میکند.
با این حال، کاملاً روشن است که این تمام ماجرا نیست. معمای داعش بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که تصور میشود. اینکه اکنون داعش خراسان به قدرتمندترین شاخه این گروه اهریمنی تبدیل شده، بر پیچیدگی معما میافزاید و پرسشها و ابهامات درباره هویت و ماهیت آن را چندین برابر میکند.
بنابراین، ادعاهای طالبان درباره ریشههای منطقهای و بینالمللی پروژه داعش به همان اندازه مهم و قابل تأمل است که رخنه و نفوذ این گروه جهنمی در داخل افغانستان و ارتباط آن با عناصر فعال در درون تشکیلات طالبان.
عبدالمتین فرهمند – جمهور