نصیراحمد فایق، نماینده افغانستان در سازمان ملل، ادعای طالبان در تأمین امنیت، صلح و عفو عمومی را زیر سؤال برد.
او در ایکس نوشت: «چگونه میتوان به ادعای تأمین امنیت، صلح و عفو عمومی طالبان اعتماد کرد، در حالیکه بازداشتهای خودسرانه، شکنجههای غیرانسانی و کشتار هدفمند نظامیان پیشین بیوقفه ادامه دارد؟»
او اضافه کرد طالبان «با ظلم، بیعدالتی، کشتار بیگناهان، دشمنی با علم و فرهنگ، محرومیت زنان و دختران از حقوق اساسیشان و ایجاد وحشت و دهشت» نمیتواند حکومت کند.
همانگونه که در واکنش نصیراحمد فایق، نماینده افغانستان در سازمان ملل متحد نیز بازتاب یافته، طالبان بهطور بیرحمانهای در حال انتقامگیری از افراد هدف، از جمله نظامیان پیشین، کارمندان سابق دولتی و فعالان اجتماعی و سیاسی هستند. این در حالی است که بسیاری از این افراد، بهدلیل سیاستهای ضد مهاجرتی کشورهای همسایه و جهان، در حال بازگشت به افغانستان هستند؛ امری که زمینه لازم برای انتقامجویی طالبان را فراهم کرده است.
در حالیکه طالبان هیچگونه مخالفتی جدی با اخراج انبوه و اجباری مهاجران افغان از کشورهای دیگر نشان نمیدهند، در پشت پرده ماشین کشتار به حرکت درآمده و هر روز از مهاجران بازگشتی به افغانستان قربانی میگیرد.
برخی رسانهها گزارشهای تکاندهندهای از ترورهای مبهم، آدمربایی، شکنجه و بازداشت نظامیان پیشین توسط طالبان خبر میدهند؛ افرادی که عمدتاً در چهارچوب روند اخراج مهاجران از کشورهای همسایه مجبور به بازگشت به افغانستان شدهاند.
علاوه بر این، افشای اطلاعات شخصی هزاران نظامی پیشین توسط دولت انگلیس نیز به طالبان کمک کرده است تا قربانیان بیشتری را شناسایی کنند و آنان را بیرحمانه هدف قرار دهند.
با اینحال، این اقدامات هیچ واکنشی از سوی کشورهای میزبان پناهجویان و حتی سازمانهای بینالمللی برنمیانگیزد. به نظر میرسد که یک توافق پنهانی برای عدم مخالفت با سیاستهای مهاجرتی کشورهای همسایه و منطقه، در قبال چشمپوشی این کشورها بر انتقامجویی طالبان از نظامیان پیشین و کارمندان سابق دولتی وجود داشته باشد.
از جانب دیگر، طالبان بهطور پیوسته بر این کلیشه دروغین پافشاری میکنند که افغانستان امن و با ثبات است، فرمان عفو عمومی ملا هبتالله آخوندزاده معتبر است و هیچکس توسط نیروهای این گروه آماج انتقامجویی مرگبار قرار نمیگیرد.
تکرار این کلیشه ظاهراً به کشورهای دیگر که در حال اجرای سختگیرانهترین رژیمهای ضد مهاجرتی هستند، توجیه لازم برای ادامه این سیاست را فراهم کرده و در نتیجه، هرگونه تعهد در قبال مصونیت جانی مهاجران اخراجی را از میان برداشته است.
رویکرد طالبان حتی به کشورهایی مانند امریکا نیز این امکان را داده تا سیاستهای مبتنی بر نژادپرستی خود علیه مهاجران را اجرا کنند و سازوکارهای حقوقی و قانونی لازم برای حمایت از پناهجویانی که طی ۴ سال گذشته به ایالات متحده منتقل شدهاند را روز به روز محدودتر سازند.
در این میان حتی کشوری مانند تاجیکستان، که با طالبان روابط سیاسی و امنیتی قابل توجهی ندارد و در سالهای اخیر میزبان طیف وسیعی از پناهجویان وابسته به جریانهای قومی و نظامی ضد طالبان بوده، با تجدیدنظر در سیاست مهاجرتی خود اقدام به اخراج پناهجویان در معرض خطر افغان میکند.
به این ترتیب، بحران انسانی، وضعیت حاد معیشتی، فقدان زمینههای مناسب برای سرپناه و اسکان، و نیز نگرانی درباره خشکسالی و تبعات ناشی از تغییرات اقلیمی، تنها مواردی نیستند که بر زندگی صدها هزار نفر از پناهجویان و مهاجران بازگشته به افغانستان سایه افکندهاند؛ بلکه بدتر از آن، ناامنی و خشونت خونباری است که توسط طالبان علیه افراد در معرض خطر اعمال میشود. این رویکرد نیز هیچ واکنش قابل توجه را از سوی کشورهای میزبان مهاجران و نهادهای فعال در حوزه مهاجرت و حقوق بشر برنمیانگیزد.
صرفنظر از اینکه بحران مهاجرت چه هزینههای سنگینی را بر کشورهای میزبان تحمیل میکند، و بیتوجه به اینکه وضعیت اقتصادی و معیشتی در کشورهای مورد اشاره تا چه اندازه حاد و بحرانیست، بیاعتنایی نسبت به پیامدهای خونین اخراج بیپروای پناهجویان و مهاجران توسط این کشورها، یک بیمسئولیتی اخلاقیست که هرگز قابل چشمپوشی نخواهد بود.
در چنین شرایطی، نمایندگان افغانستان در سازمانهای بینالمللی باید توجه نهادهای حقوق بشری جهانی نسبت به پیامدهای مرگبار اخراج بیپروای پناهجویان و مهاجران افغان از کشورهای همسایه را جلب کنند، و با افشای برنامههای پشت پرده طالبان و عدم تعهد این گروه به فرمان دروغین عفو عمومی رهبرشان، کشورهای همسایه، منطقه و جامعه جهانی را نسبت به مسئولیتهای خود در قبال سرنوشت مهاجران اخراجشده و خطرات جدی و مستقیم علیه امنیت جانی آنان آگاه سازند.
آنها باید این واقعیت را برجسته کنند که افغانستان همچنان ناامن و بیثبات است و رژیم حاکم هیچگونه تعهدی در قبال زندگی و جان شهروندان ندارد. این عدم تعهد صرفاً به سیاستهای تبعیضآمیز اقتصادی و معیشتی محدود نمیشود؛ بلکه همانگونه که اشاره شد، نگرانی مهمتر، دامهای مرگباریست که طالبان در مسیر مهاجران بازگشتی به افغانستان پهن کردهاند و از این طریق قربانیان خود را شناسایی کرده و آماج ترورهای خونبار قرار میدهند.
آنها باید این واقعیت را برجسته کنند که افغانستان همچنان ناامن و بیثبات است و رژیم حاکم هیچگونه تعهدی در قبال زندگی و جان شهروندان ندارد. این عدم تعهد صرفاً به سیاستهای تبعیضآمیز اقتصادی و معیشتی محدود نمیشود؛ بلکه همانگونه که اشاره شد، نگرانی مهمتر، دامهای مرگباریست که طالبان در مسیر مهاجران بازگشتی به افغانستان پهن کردهاند و از این طریق قربانیان خود را شناسایی کرده و آماج ترورهای خونبار قرار میدهند.
نرگس اعتماد - جمهور