چهار سال بعد از آن روز سیاه، بسیاری از مردم هرات میگویند که دیگر به «تغییر» یا «بازگشت به گذشته» امیدوار نیستند. امیدهای جوانان برای آینده بهتر، جای خود را به مهاجرت، بیکاری و سکوت داده است.
هراتِ پس از سقوط: شهری که دیگر همان شهر نیست
21 اسد 1404 ساعت 15:02
چهار سال بعد از آن روز سیاه، بسیاری از مردم هرات میگویند که دیگر به «تغییر» یا «بازگشت به گذشته» امیدوار نیستند. امیدهای جوانان برای آینده بهتر، جای خود را به مهاجرت، بیکاری و سکوت داده است.
در کوچههای باریک و تاریخی هرات، هنوز هم بوی آن روزها در هواست؛ روزهایی که در بیست و یکم اسد ۱۴۰۰، صدای گلوله و جیغ و گریه، همزمان در فضا میپیچید. احمد، جوان ۲۷ ساله و فارغالتحصیل رشته مهندسی، که آن روزها در حوالی دروازه قندهار زندگی میکرد، به یاد میآورد: «آن روز، انگار همه چیز یکجا فرو ریخت. نه فقط دیوارهای شهر، بلکه امیدهایمان هم فرو ریخت. فکر میکردیم دوباره برمیگردیم به عقب، به زمانی که آینده را فقط در قصهها میتوانستیم تصور کنیم.»
به گزارش خبرگزاری جمهور، چهار سال گذشته و آن وحشت اولیه، جای خود را به واقعیتی سختتر داده است؛ واقعیتی که با محدودیتهای بیسابقه، بهویژه بر زنان و دختران، سایهای سنگین بر زندگی روزمره انداخته.
از صنف درس تا چهار دیواری خانه
در همان ماههای نخست پس از سقوط، طالبان وعده دادند که «شرایط تحصیل و کار برای همه، مطابق با شریعت» فراهم خواهد شد. اما این وعدهها، همانطور که گزارشهای عفو بینالملل و دیدبان حقوق بشر تأیید میکند، به سرعت رنگ باخت. امروز، دختران بالاتر از مقطع ششم حق رفتن به مکتب ندارند و دانشگاهها از حضور دانشجویان دختر خالی شده است.
زینب، دختر 24 ساله که سه سال پیش با آرزوی پزشک دارو شدن در یک آموزشگاه نیمه عالی ثبتنام کرده بود، حالا در خانه خیاطی میکند. او با صدایی بغضآلود میگوید: «روز ثبتنام، مادرم گریه میکرد، اما از خوشحالی. حالا دوباره گریه میکند، اما از ناامیدی. نمیدانم این همه درس خواندن به چه درد خورد.»
مردانی با آرزوهای شکسته
محدودیتها فقط زنان را هدف قرار نداده. بسیاری از مردان جوان، بهویژه تحصیلکردگان، یا مجبور به ترک کشور شدند یا در بیکاری گرفتار آمدهاند. یک استاد سابق دانشگاه هرات که نخواست نامش فاش شود، میگوید: «قبل از سقوط، برنامه داشتم برای یک کنفرانس علمی به خارج سفر کنم. حالا پاسپورتم خاک میخورد. تدریس هم که دیگر مثل قبل نیست؛ سانسور و خودسانسوری همه جا هست.»
آمارهای سازمان های بین المللی نشان میدهد که نرخ بیکاری در غرب افغانستان پس از سقوط، به شکل قابلتوجهی افزایش یافته و بهویژه بر مشاغل وابسته به تجارت و صادرات در هرات ضربه زده است.
فضای امنیتی و خفقان اجتماعی
هرات امروز، شهری است که در آن دوربینهای امنیتی و نیروهای مسلح طالبان در گوشه و کنار دیده میشوند. تجمعات اعتراضی، بهویژه اعتراضات زنان، به سرعت پراکنده میشود. فائزه، یکی از فعالان مدنی که چند بار در تظاهرات زنان شرکت کرده، تعریف میکند: «ما در یکی از پارکها جمع شده بودیم، فقط ۱۵ نفر بودیم. طالبان آمدند، موبایلهایمان را گرفتند، بعضیها را بازداشت کردند. ترسناک بود، اما حتی آن روز هم گفتم، اگر سکوت کنیم، همه چیز از بین میرود.»
سازمان ملل متحد در گزارش اخیر خود درباره افغانستان، هرات را یکی از کانونهای اصلی اعتراضات زنان دانسته که با فشارهای امنیتی و بازداشتهای خودسرانه مواجه است.
از اقتصاد رونقدار تا رکود نفسگیر
پیش از سقوط، هرات بهعنوان دروازه بازرگانی غرب افغانستان شناخته میشد. مسیرهای تجاری با ایران و ترکمنستان، و صنایع کوچک و متوسط، به هزاران نفر شغل داده بود. اما امروز فعالیت کارخانه ها به صورت تصنعی دیده میشود و شهر با رکود شدیدی روبهروست. حاجی عبدالخالق، تاجر باسابقه فرش هرات، میگوید: «ما روزی به اروپا و آمریکا فرش میفرستادیم. حالا صادرات تقریباً صفر است. مشتری خارجی اعتماد نمیکند. تحریمها هم کار را بدتر کرده.»
زنان پشت دیوارهای خانه
بر اساس گزارش عفو بینالملل، زنان در هرات نه تنها از حق تحصیل و کار محروم شدهاند، بلکه محدودیتهای شدید بر رفتوآمد و پوشش آنان اعمال شده است. حتی برخی کسبوکارهای کوچک زنان، مانند کارگاههای خیاطی یا فروشگاههای لوازم آرایشی، با فشار بسته شدهاند.
مریم، که پیشتر یک کافه کوچک برای زنان اداره میکرد، میگوید: «یک روز آمدند و گفتند اینجا خلاف شریعت است. مجبور شدم همه وسایل را بفروشم. حالا خانهنشینم. این فقط یک کافه نبود؛ جایی بود که ما نفس میکشیدیم.»
آرزویی که خاموش شد
چهار سال بعد از آن روز سیاه، بسیاری از مردم هرات میگویند که دیگر به «تغییر» یا «بازگشت به گذشته» امیدوار نیستند. امیدهای جوانان برای آینده بهتر، جای خود را به مهاجرت، بیکاری و سکوت داده است.
احمد، همان جوانی که داستانش ابتدای گزارش آمد، حالا در یک کارگاه نجاری کار میکند. او با نگاهی خسته میگوید: «من میخواستم مهندس شوم، طرحهای بزرگ بسازم. حالا فقط تلاش میکنم زنده بمانم. ما نسلی هستیم که آرزوهایمان را زنده زنده خاک کردند.»
خبرگزاری جمهور - ولایت هرات
کد مطلب: 184946
آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/news/184946/